آئین جین

آئین جین مبتنی بر ریاضت محض است.راهی است بسیار سخت و دشوار در رهایی بشر از سختی های جهان و دشواریهای زندگی.

مهاویرا موسس  آئین جین از جمله کسانی بود که نسبت به برتری طبقه روحانیون مذهبی در آئین برهمن از در اعتراض وارد شد.او دربرابر به ادعای برهمنان که جز سلسله برهمنان نمیتواند ادوار تکامل روحانی را طی کرده و به سر منزل مقصود برسد تسلیم نشد. همچنین به باور برهمن ها که تمام موجودات عالم ماده در زندگانی منتهی به یک اصل واحد میشوند معتقد نبود.

آئین جین برای عالم جسم و ماده حقیقت و واقعیتی را قائل میشود و همه موجودات استقلال ذاتی دارند.

مهاویرا به معنای مرد بزرگ و یا پهلوان بزرگ است و آن نامی است که برای ناتاپوته واردمنه موسس مذهب جین گذاشته اند.

وی در ایالت بهار در شمال شهر باتنا و در سال 599 قبل از میلاد متولد شده است. مرگ او را به سال 527 قبل از میلادی ثبت کرده اند.

داستان زندگی او بی شباهت به بودا نیست و حتی برخی معتقد به یکی بودن این دو شخصیت هستند.

در تاریخ جین ها چنین آمده که مهاویرا در کاخ راجه (پدرش) متولد گردید و در محیط اشرافیگیری با تعداد زیادی خدمه بزرگ شد.اما از همان ابتدای رشد، نسبت به این نحوه زندگی نظر خوبی نداشت و بارها در بیرون شهر به تماشای راهبانی می ایستاد که در حال ریاضت بودند.

بعد از فوت والدینش او فرصت را برای در پیش گرفتن روش مرتاضانه فراهم دید. با برادر خود مشورت کرد و او هم به شرط آنکه یکسال دیگر هم در قصر بماند موافقت خود رااعلام نمود.

مهاویرا تمام این مدت را به تفکر و اندیشه مشغول بود.

بعد از آنکه او تمام دارایی خود را بین فقرا تقسیم کرد ، از دنیا کناره گرفت و به راهبان ملحق شد. چند ماهی را با آنان سپری نمود و در ادامه خود به شیوه ای جداگانه و مستقل به سیر و سلوک ادامه داد و تمام نشانه های رهبانیت را از خود دور کرد.

او برای طلب نجات به سیر و سیاحت در سرزمین هند پرداخت.

وی به دو مورد اعتقاد شدیدی داشت:

1-رهایی و نجات روح از درد و رنج بدون تحمل ریاضت امکان پذیر نیست.

2-طهارت  و تهذیب نفس فقط در سایه پیروی از قائده اهیمسا یعنی نیازردن هیچ موجود دارای حیاتی میسر است.

اگرچه این دو باور ابداعی خود او نبود اما اصرار و صداقتی که وی در عمل به آن دو داشت با ملاحظه در حیات و تعالیم او بی نظیر است.

سیزده سال بدین منوال سپری شد و او به ناگهان  به درجه جینه ( پیروز و فاتح) رسید و بر نفس و علائق  خود غالب شد.

جینیزم معتقد است اعمال و کردار آدمی چون لایه ای بر روی جوهر روح رسوب میکند یا به درون آن نفوذ می نماید. در تمام مدت عمر این روند تکرار میشودو روح لطیف انسانی ، سخت و سخت تر میشود.انسان باید با اعمال ریاضت گونه خود این ضخامت و سختی را از بین ببرد و لطف و صفای قبلی را به آن برگرداند.

از دید آئین جین ماده دارای مراتب و درجاتی است. این مراتب از درجه لطیف که خارج از حواس پنجگانه است شروع میشود و وقتی بطرف پائین میآید به صورتی ضخیم تبدیل میشود و هنگامیکه بسوی بالا میرود ، تبدیل به ماده ای فرار و نامرئی میشود.

ماده از نظر اینان عنصری جاوید و ازلی است و دارای صورتهای مختلف که حاصل اتصال جواهر مفرد(اتم) میباشد.از نظر جین ها حتی حواس و ادراکات ما نیز صورتی از ماده هستند.

تمام موجودات در نظر مهاویرا دارای دو نوع هستند. نوع اول ماده جامد و مرده که اجیوا نام دارد و نوع دوم دارای حیات و زنده بنام جیوا.

اجیوا منبع شر و رنج و بدی است و جیوا  مصدر تمتم خوبی ها و نیکی ها.این دو عنصر جاودانه هستند. روح در حالت ساده و خالص خود به کلی از قید ماده خلاصی می یابد و وقتی از اسارت گوشت و پوست خود رها شد به بالاترین مقامات آسمانی می رسد و با ارواح مجرد و منزه به زندگی ا امه میدهد اما این مرحله برای آنان عدم نیست و با اینکه از آلودگیها و صفات ناپسند مبری هستند اما خاصیت ادراک از آنان سلب نمیشود در عین اینکه در حالت تجرد باقی می مانند.

در باور جین ها نباید امیدی به یاری موجودات مجرد و روحانی داشت زیرا آنان خود محتاج به نجات هستند. از نظر جین ها فرمانروای مطلق وجود نداردفقط تعدادی از موجودات والا هستند که آنان را میتوان خدا نامید. اما توسل به انان برای رهایی از رنج و سختی و رسیدن به آرامش بی فایده است.

آنان کمک خواستن از روحانیون را در رستگاری بی تاثیر میدانند و متون کتابهای مقدس را نیز فاقد اثربخشی فرض میکنند و معتقدند هر فردی باید با اتکا به درون خود و از وجود خود یاری بگیرد.

این موفقیت تنها در سایه ریاضت مستمر و سختی است که فرد به خود میدهد. تا موجب قطع ارتباط مادی فرد با اطراف خود شود و مقدمه فنای جسمانی او را فراهم آورد.

ریاضت جین ها در اصول زیر خلاصه میشود:

1- گیاه خواری     2-ضدیت با جنگ 3-ریاضت جسمانی     4-روزه های سخت      5-پرهیز از دروغ    6-پرهیز از زنا    7-پرهیز از کشتن حیوانات بطور مطلق  8- دوری از تندخویی و زورگویی

 به عقيده جينها رستگارى بر دو اصل استوار است يكى رياضت كشى و ديگرى اهميسا يا پرهيز از آزار جانداران كه تا نباتات و جمادات پيش مى رود و كندن زمين براى كشاورزى ممنوع شمرده مى شود. با آنكه خوردن ميوه درختان مجاز است ، استفاده از محصولات زير زمين مانند چغندر، هويج ، شلغم و سيب زمينى كه معالجه حيوانات اهلى و وحشى داير كرده اند و معمولا پارچه اى بر دهان مى بندند، كه مبادا حيوان ريزى ناخواسته به دهانشان وارد شود و نابود گردد. آنان آب را قبل از نوشيدن صاف مى كنند كه مبادا كرمى وارد دهان شود و جان بدهد. همچنين جاروبى از پر طاووس در دست مى گيرند و حشرات ريز را از مسير خود دور مى كنند.

سنت اين قوم اين است كه پوشيدن لباس را حرام مى دانند و معتقدند مهاويرا در حال رياضت و ترك تعلقات نفسانى ، پس ‍ از مشاهده تعلق خاطر خود به حيا، همه لباسهاى خود را بيرون آورد و تا آخر عمر برهنه به سر برد. در حدود سال 79 ق .م . ميان پيروان اين مذهب در مورد حدود برهنگى اختلاف و دودستگى پديد آمد: فرقه آسمان جامگاهان هيچ لباسى را نپذيرفتند، در حالى كه فرقه سفيد جامگان  گفتند استفاده از اندكى پارچه جايز است .

آیین سیک

آئین هندو

آيين هندو در قديم دين برهمايى خوانده مى‌شد كه به برهما، خداى هندوان اشاره مى‌كرد. اين آيين گونه‌اى فرهنگ، و آداب و سنن اجتماعى است كه با تهذيب نفس و رياضت همراه شده و در تمدن و حيات فردى و جمعى مردم هندوستان نقش بزرگى داشته است.

برای شناخت آئین هندو نیازمند به دانستن سیر تکاملی معنویت در آئین هندو هستیم که به سه دوره تقسیم میشود:

1-دوره ودایی:

این آئین مشترک بین ایرانیان و اقوام مهاجر به هند است که جزو آریائیان بودند.ودا به معنی دانستن است و از ریشه وید مشتق شده و مقصود از ودا یعنی معرفت و دانایی ممتاز.

این دوره مصادف است با آغاز سرودهای ودایی که در ریگ ودا آمده است و آن عباران منظومی است که به اعتقادهندوها شاعرش مشخص نیست یعنی یک انسان نمی باشد و بصورت وحی آسمانی نازل شده است.

اشعار ریگ ودا شامل سروده هایی در مدح خدایان بزرگ اسطوره ای آریایی است.هر بخش از ریگ ودا بنام منتره است.

  اساس آئین ودایی ضمن داشتن یک مفهوم فلسفی ازحیات ، ایجاد وحدت و پیوستگی دنیای فانی با دنیای باقی خدایان است.

آئین ودا خدایان متعددی دارد که رب النوع نام دارند و از مظاهر طبیعت چون آتش و خورشید و باد میباشند.

خدایان ودایی در شکل توصیفی آن نمادی از انسان هستند. فداکاری و قربانی اصل مهمی دردر آئین ودا است.

البته لازم به ذکر است در اشعار موجود ریگ ودا به مواردی برخور میکنیم که تمام خدایان منتهی به یک خدا میشود که حاکی از توحید میباشد و نام آن خدا پراجاپاتی است. صفت  این خدا خلاقیت و آفرینش است.

در آئین ودا ، من مجموعه اتصالات فردیست که در رابطه با دیگران حس میکند. من حقیقی فقط یک واقعیت است و باقی احساسات کاذبی هستند که بهم گره خورده اند.رهایی از من رسیدن به مرحله دانایی و بینایی و آشکار شدن سایر دروغها ست.

2-آئین برهمن:

برهمن یک مکتب فلسفی نیست.اگر چه سعی بانیان آئین برهمنی بر آن بوده که در صدد کشف اصل پیدایش عالم بر آیند اما در وادی حیرت ماندند و نتوانستند پاسخی بر سئوالات خود پیدا کنند.سرانجام برهمنان نام این وجود اولیه را ایندرا و زمانی میترا و در برخی موارد هم آگنی نامیده اند.

 آئین برهمن تحریف حقیقت ودایی است از سوی برخی روحانیون ودایی و در آن مراسم عبادی توسعه و گسترش یافت بی آنکه حقیقتی برای آن تعریف شده باشد.

برهمن نقطه مقابل حقیقت ودا یعنی آگاهی بخشی و انسان سازی است.

برهمن سرشار از خرافات و جادوگری است. روحانیون برهمن حق هر کاری را دارند. اینان برای توجیه جایگاه و مقام خود به تحریف  متون مقدس ودایی دست زدند.

کتاب مقدس برهمن، برهمنا است.این کتاب شامل اصول اعمال دین و عبادات و افسون روحانیون است.

در این آئین نفس جهان، برهمن نام دارد و نفس انسان آتمان.

برهمن حقیقت مطلق است. وجدان جهان است و روح ابدی و ازلی هستی.

آتمان یک من دروغین است در برابر برهمن.

انسان با ورود به برهمن به وحدت میرسد و با همه کائنات یکی میشود و دیگر چیزی از من باقی نمی ماند و فقط برهمن است که وجود دارد.

در نهایت این آئین هم رهرو برهمن است و هم راه و هم مقصد.

3-هندو:

مرحله دوم مرحله تکمیل آئین ودایی است و آن هندوئیزم است.آغاز این دوره از قرن هشتم میلادی میباشد.

هندوئیزم  معتقد به مجموعه ای از عقائد متضاد است که میتوان به وحدت وجود، تعدد خدایان، توحید و عرفان اشاره کرد.

گاهی اوقات هندوئیزم به انکار و الحاد و ثنویت و کثرت هم میرسد.

کتابهای مقدس هندو ها عبارتند از ودا، برهمنا،اوپانیشاد و متون پورانا.

عمومی ترین خدایان آئین هندو شیوا( خدای تخریب و تولید) و ویشنو(خدای محافظ جهان) هستند.

در آئین هندو ، در زندگی سه جریان مهم دارد:

1-آفرینش            2-صیانت           3-انهدام

اصول دين هندو عبارت است از: اعتقاد و احترام به كتاب‌هاى باستانى و سنت‌هاى دينى برهمنان  پرستش خدايانى كه به ظهور آنها در دوره‌هاى قديم عقيده دارند. اعتقاد به تناسخ و رعايت مقررات طبقات اجتماعى در معاشرت و ازدواج، همچنين احترام به موجودات زنده، مخصوصا گاو از اصول آن دين است.

لفظ  ام  به معناى آمين براى هندوان بسيار تقدس دارد و از سويى اسم اعظم الهى به شمار مى‌رود و از اين نظر به اسم اعظم يهوه در دين يهود شباهت دارد.

خدایان هندو:

هندوان به عده بى شمارى از خدايان آسمانى و زمينى با اسما و صفات عجيب و غريب معتقدند  براى هر يك بتخانه هاى با شكوهى مى سازند.

 برخى از معروف ترين خدايان هندو عبارتند از:

اگنى (Agni) يعنى آتش

وارونا (Varuna) يعنى آسمان

ايشوار (Isvara) يعنى قادر متعال

رودرا (Rurdra) يعنى وحشتناك

راما (Rama) يعنى دلپذير

كريشنا (Krishna) يعنى آبى پر رنگ

ياما (Yama) يعنى ارابه ران معادل جم در آيين زردشت ) كه خداى حاكم بر ارواح مردگان است .

اشوين (Asvin) يعنى اسب سوار عنوان دو تن از فرشتگان آيين هندو است . هندوان معتقدند كه اين پزشكان آسمانى براى انسان تندرستى ، نيكبختى و دارايى به ارمغان مى آورند.

نظريه تناسخ و تصور كارما:

بر اساس قانون كارما به معناى كردار، آدمى نتيجه اعمال خود را در دوره‌هاى بازگشت مجدد خود در اين جهان مى‌بيند. كسانى كه كار نيك انجام داده‌اند، در مرحله بعد زندگى مرفه و خوشى دارند و آنان كه كار بد مى‌كنند، در بازگشت با بينوايى و بدبختى دست به گريبان خواهند بود و چه بسا به شكل حيوان بازگشت كنند. به عقيده برخى تناسخيان، بازگشت انسان‌ها ممكن است به يكى از چهار صورت زير باشد كه تصادفا به ترتيب الفبا از جمادات تا انسان‌ها را شامل مى‌شود:

1. رسخ، يعنى حلول شخص متوفى در جمادات

2. فسخ، يعنى حلول شخص متوفى در نباتات

3. مسخ، يعنى حلول شخص متوفى در حيوانات

4. نسخ، يعنى حلول شخص متوفى در انسان‌ها (تناسخ).

سمسارا به معناى تناسخ در بسيارى از اديان و مذاهب جهان اما اين عقيده در آيين هندو از اهميت بيشترى برخوردار است. هندوان معتقدند آدمى همواره در گردونه تناسخ و تولدهاى مكرر در جهان پر رنج گرفتار است.

تنها راه رهايى انسان از گردونه تناسخ و تولدهاى مكرر در جهان پر درد و بلا پيوستن به نيروانا  است. اين كلمه در لغت به خاموشى و آرامش و در اصطلاح به فناى فى‌الله دلالت مى‌كند. نيروانا مورد توجه بوداييان واقع شده است.

مرکز مذهبی هندوها شهر بنارس است. در نظر هندوها گاو حیوان مقدسی است و خوردن گوشت آن حرام است.انجام مراسم عبادی در انحصار روحانیون هندو است و مردم عادی حق انجام آن را ندارند.

کسی که معتقد به آئین هندو میباشد دامنه اعتقاداتش بسیار متغییر است. او میتواند یک فرد بسیار متعصب در امور مذهبی خودش باشد یا اینکه نسبت به آنها بی تفاوت باشد و حتی در خلاف آن دست به انجام اعمالی بزند اما مهمترین نکته آنست که اصول طبقاتی خود را رعایت کند.

در آئین هندو سازمان طبقاتی حاکم است که به آن کاست میگویندو شامل چهار رده است:

1-کشتریه یا کشاتریاها ( طبقه پادشاهان)   2-برهمنان( روحانیون مذهبی)   3-ویسیه(طبقه بازرگانان و تجار)   4-شودره(طبقه کارگران)

معاشرت افراد يك طبقه ديگر شرعا و عرفا ممنوع بود.

پائین تر از اين چهار طبقه ، گروهى از بوميان غيرآريايى هندوستان بودند كه نجسها ناميده مى شدند. افراد اين طبقه به هيچ وجه حق نداشتند در محله هاى آن طبقات چهارگانه تردد كنند و هر گاه از باب ضرورت براى حمل زباله به اماكن آنان مى رفتند، موظف بودند با صداى بلند حضور خود را اعلام كنند كه مبادا نگاه افراد طبقات بالا به اين گروه بيفتد. در اين صورت ، بيننده بايد با غسل خود را تطهیر كند.

داد و ستد نيز از راه دور، با گذاشتن پول در مكانى و تقاضاى متاع با فرياد و اختفاى كامل انجام مى گرفت ...

گوش دادن به تلاوت كتابهاى مقدس نيز بر آنان حرام بود و اگر فردى از ايشان در اين مورد استراق سمع مى كرد، براى مجازات ، سرب مذاب در گوش او مى ريختند.
عجيب تر اينكه افراد طبقه نجسها به اين وضع خو گرفته ، آن را حق مى پنداشتند و باور داشتند كه اين تيره بختى زاييده بدكردارى آنان در زندگانى پيشين است كه از طريق تناسخ آن را دريافت كرده اند.

هر گونه اقدامى براى كم كردن فاصله طبقات چهارگانه (و حدود 2000 طبقه فرعى كه به تدريج در ضمن آن چهار طبقه پديد آمده ) و دفاع از نجسها، خلاف شرع و غيرمقبول بود. البته اين سنت اجتماعى در سال 1955 رسما لغو شد و تنها جلوه هايى از آن باقى است .

رود خروشان و پر بركت گنگ  به معناى تندرو كه در بخش بزرگى از هندوستان جريان دارد، از تقدس بالايى برخوردار است و غسل كردن در آن ، به خصوص درشهر بنارس ، عبادتى مهم شمرده مى شود. نيلوفر نيز بسيار مقدس است .

قربانى و بويژه قربانى اسب كه قبلا به عنوان يك عمل عبادى ميان آنان معمول بود، بعدا به منظور برآورده شدن حاجات انجام مى گرفت .

اهيمسا  به معناى پرهيز از آزار جانداران اصل مهمى است كه در زمانهاى بعد، تحت تعاليم مهاويرا مورد توجه قرار گرفت و تاكنون به شدت رعايت مى شود. اين آموزه خوردن گوشت حيوانات را عملى غير اخلاقى مى داند و اين مساله اثر عجيبى بر شيوه زندگى هندوان باقى گذاشته است .

اصول ايمان هندوان چهار چيز است:
1. الوهيت روح
2. وحدت موجودات
3. وحدت خدايان
4. وحدت مذاهب و اديان.


هندوان جسد مردگان خود را مى سوزاند و خاكستر آن را بر روى گنگ بر باد مى دهند. قبلا سنت مذهبى اين بود، كه هنگام سوزاندن جسد مرد متوفى ، همسر وى نيز به نشانه وفادارى ميان توده هاى هيزم مى خوابيد و همراه شوهر مى سوخت و براى تشويق زنان به اين امر به وى لقب
ستى  به معناى بانوى وفادار و بافضيلت عطا مى شد.  اگر احيانا زنى تاب و تحمل اين فداكارى را در خود نمى يافت پس از مرگ شوهر موى سر خود را مى تراشيد و جلاى وطن مى كرد.

 زنده سوزاندن زوجه را انگليسيها پس از استعمار هندوستان در سال 1829 م . ممنوع كردند و از اين منع كمتر تخلف شده است.

آیین سیک

آئین سیک

 سیک در واژه پنجابی به معنای شاگرد است.این مذهب چکیده ای از تعالیم شخصی است بنام باباگورنانک. ظهور این آئین نتیجه اختلافات مذهبی هند در قرن 15میلادی است.

گورنانک که بنیانگذار این مذهب  است در سال 1469 میلادی در دهکده تالواندی در شهر تیخویور پاکستان غربی متولد شد. از همان ابتدا به ریاضت روی آورد.

درباره  رسیدن او به شهود ، پیروانش می گویند که روزی در ایام جوانی در رودخانه غسل کرد و وقتی بیرون آمد بسوی جنگل روانه شد و در آنجا مکاشفه ای به او دست داد ودر برابر خدا ظاهر شد و خداوند از بهشت شرابی را به او نوشانید و گفت: من همواره با تو خواهم بود و هر کس ترا قبول کند و با تو همراه شود سعادتمند خواهد بود.چون از جنگل بیرون آمد به ارشاد مردم پرداخت.

در سنین نزدیک به چهل سالگی با شخص مسلمانی بنام مردانه (مردانا) آشنا شد و با او رباب مینواخت.

او سفری به مکه داشته است و به مدینه و شام ومصر و بغداد نیز مسافرت کرده. از بلخ و بخارا و کابل نیز دیدن کرده و بعد از سه سال سیر و سیاحت به کرنارپور رسید و همانجا ماند و 18 سال آخر عمر خود را در این شهر سپری کرد.

قبل از وفات او بین هندوها و مسلمانان در انجام مراسم بعد از مرگ وی اختلاف افتاد و هریک اصرار داشتند او را به رسم خود وداع گویند.

نانک وصیت کرد بعد از مرگ،هندوها در سمت راست و مسلمانان در سمت چپ جسد او گل بگذارند و یک روز بعد مراجعه کنند . هر گلی در هر قسمت سالم و شاداب بود همان گروه به رسم خود عمل کنند.

وقتی وفات یافت ،پیروان او به وصیت وی عمل کردند چون روز دیگر باز آمدند ، تمام گلها را سالم و شاداب یافتند اما جسد استاد خود ندیدند.  

آئین سیک ترکیبی از اعتقادات هندو و اسلام است.

تاثیر این مذهب از تصوف اسلامی و رهبانیت بودایی بسیار زیاد است.اصل تسلیم و رضا در سراسر تعالیم آئین سیک مشهود است.

گورنانک این آئین را برای رفع اختلافات موجود بین هندوها و مسلمانان عرضه کرد.

کورنانک معتقد بود همه ادیان و مذاهب دارای هدف مشترکی هستند لذا ضرورت دارد به وحدت برسند.

وی معتقد به آن بود شان و منزلت خدا بالاتر از آنست که از بندگان خود به رعایت صوری اعمال مانند تلاوت کتاب مقدس و یا قربانی کردن بسنده کند.

آنچه وظیفه بندگان دربرابر خداست طهارت نیت و تهذیب اخلاق و خلوص عقیده است.لذا به پیروان خود توصیه می نمود بدون اندیشه و تعمق در یاد خدا هیچ عملی را انجام ندهند زیرا آنچه از این اعمال ظاهری که بنام عبادت خوانده میشود خیالی بیش نیست و فقط باعث دلخوشی بنده میشود و اثری در هدایت او ندارد.

نانک خدای مذهب خود را حق نامید.از نظر او حق در هر شکل و صورتی در جای جای جهان موجود است ولی هر کجا باشد و به هر اسم خوانده شود تنها خدای قادر و متعال است.

او نسبت به سرنوشت بندگان خود دلسوز و مهربان است و مقرر فرموده انسان با آنکه اشرف مخلوقات است در خدمت سایر موجودات قرار بگیرد.او بهترین لقب را برای این خدا هری به معنای مهربان عنوان کرده است.

از نظر کورنانک همه چیز مخلوق خداست و راه رسیدن به خدا کمک به جانوران و آزار نرساندن به آنان است.

در آئین سیک همه انسانها اعم از مرد و زن باهم برابرند و نقش واسطه و میانجی بین بنده و خدا وجود ندارد.

سیکها بت و بتخانه ندارند.آنان همچنین معتقد به حلول و تناسخ نیستند.

در میان پیروان آنان عده معدودی هستند که سمت رهبری و هدایت را به عهده دارند. به کسی که آماده سلوک روحانی و معنوی در مذهب سیک است گور گفته میشود.

سبک معماری سیکها متاثر از معماری اسلامی است و معابد آنان گوادره نام دارد.

اما مانند همه مذاهب و ادیان ، آئین سیک نیز از اصل خود منحرف شد بگونه ای که بعد از وفات نانک و در دوره های بعد  سیکها بصورت یک جریان فعال سیاسی در آمدند و مبانی خلوص و تقوی و ایمان در آئین سیک مبدل به روحیه جنگاوری و استفاده از شمشیر شد و تبدیل به یک دین سیاسی گردید.

سيكها در زمان دهمين رهبر خود به نام گورو گوبيند سينگ بيعتهايى را براى امور سياسى مرسوم كردند و افرادى جنگجو شدند و از آن هنگام نام خالصه يعنى بى آلايش ، بر خود نهادند. آنان براى خود پنج شعار قرار دادند كه هر يك در زبان پنجابى با حرف ((ك )) شروع مى شود:
1.
كس : باقى گذاشتن موى سر و صورت
2.
كونكا: همراه داشتن شانه
3.
كاچك : پوشيدن زير شلوارى كوتاه
4.
كارا: داشتن دستبند (النگوى ) آهنين
5.
كاندا: حمل شمشير يا خنجر فولادين .

سيكها با يكديگر بسيار متحدند و براى تشكيل كشور مستقل به شدت مبارزه مى كنند.

آیین سیک

آئین سیک

 سیک در واژه پنجابی به معنای شاگرد است.این مذهب چکیده ای از تعالیم شخصی است بنام باباگورنانک. ظهور این آئین نتیجه اختلافات مذهبی هند در قرن 15میلادی است.

گورنانک که بنیانگذار این مذهب  است در سال 1469 میلادی در دهکده تالواندی در شهر تیخویور پاکستان غربی متولد شد. از همان ابتدا به ریاضت روی آورد.

درباره  رسیدن او به شهود ، پیروانش می گویند که روزی در ایام جوانی در رودخانه غسل کرد و وقتی بیرون آمد بسوی جنگل روانه شد و در آنجا مکاشفه ای به او دست داد ودر برابر خدا ظاهر شد و خداوند از بهشت شرابی را به او نوشانید و گفت: من همواره با تو خواهم بود و هر کس ترا قبول کند و با تو همراه شود سعادتمند خواهد بود.چون از جنگل بیرون آمد به ارشاد مردم پرداخت.

در سنین نزدیک به چهل سالگی با شخص مسلمانی بنام مردانه (مردانا) آشنا شد و با او رباب مینواخت.

او سفری به مکه داشته است و به مدینه و شام ومصر و بغداد نیز مسافرت کرده. از بلخ و بخارا و کابل نیز دیدن کرده و بعد از سه سال سیر و سیاحت به کرنارپور رسید و همانجا ماند و 18 سال آخر عمر خود را در این شهر سپری کرد.

قبل از وفات او بین هندوها و مسلمانان در انجام مراسم بعد از مرگ وی اختلاف افتاد و هریک اصرار داشتند او را به رسم خود وداع گویند.

نانک وصیت کرد بعد از مرگ،هندوها در سمت راست و مسلمانان در سمت چپ جسد او گل بگذارند و یک روز بعد مراجعه کنند . هر گلی در هر قسمت سالم و شاداب بود همان گروه به رسم خود عمل کنند.

وقتی وفات یافت ،پیروان او به وصیت وی عمل کردند چون روز دیگر باز آمدند ، تمام گلها را سالم و شاداب یافتند اما جسد استاد خود ندیدند.  

آئین سیک ترکیبی از اعتقادات هندو و اسلام است.

تاثیر این مذهب از تصوف اسلامی و رهبانیت بودایی بسیار زیاد است.اصل تسلیم و رضا در سراسر تعالیم آئین سیک مشهود است.

گورنانک این آئین را برای رفع اختلافات موجود بین هندوها و مسلمانان عرضه کرد.

کورنانک معتقد بود همه ادیان و مذاهب دارای هدف مشترکی هستند لذا ضرورت دارد به وحدت برسند.

وی معتقد به آن بود شان و منزلت خدا بالاتر از آنست که از بندگان خود به رعایت صوری اعمال مانند تلاوت کتاب مقدس و یا قربانی کردن بسنده کند.

آنچه وظیفه بندگان دربرابر خداست طهارت نیت و تهذیب اخلاق و خلوص عقیده است.لذا به پیروان خود توصیه می نمود بدون اندیشه و تعمق در یاد خدا هیچ عملی را انجام ندهند زیرا آنچه از این اعمال ظاهری که بنام عبادت خوانده میشود خیالی بیش نیست و فقط باعث دلخوشی بنده میشود و اثری در هدایت او ندارد.

نانک خدای مذهب خود را حق نامید.از نظر او حق در هر شکل و صورتی در جای جای جهان موجود است ولی هر کجا باشد و به هر اسم خوانده شود تنها خدای قادر و متعال است.

او نسبت به سرنوشت بندگان خود دلسوز و مهربان است و مقرر فرموده انسان با آنکه اشرف مخلوقات است در خدمت سایر موجودات قرار بگیرد.او بهترین لقب را برای این خدا هری به معنای مهربان عنوان کرده است.

از نظر کورنانک همه چیز مخلوق خداست و راه رسیدن به خدا کمک به جانوران و آزار نرساندن به آنان است.

در آئین سیک همه انسانها اعم از مرد و زن باهم برابرند و نقش واسطه و میانجی بین بنده و خدا وجود ندارد.

سیکها بت و بتخانه ندارند.آنان همچنین معتقد به حلول و تناسخ نیستند.

در میان پیروان آنان عده معدودی هستند که سمت رهبری و هدایت را به عهده دارند. به کسی که آماده سلوک روحانی و معنوی در مذهب سیک است گور گفته میشود.

سبک معماری سیکها متاثر از معماری اسلامی است و معابد آنان گوادره نام دارد.

اما مانند همه مذاهب و ادیان ، آئین سیک نیز از اصل خود منحرف شد بگونه ای که بعد از وفات نانک و در دوره های بعد  سیکها بصورت یک جریان فعال سیاسی در آمدند و مبانی خلوص و تقوی و ایمان در آئین سیک مبدل به روحیه جنگاوری و استفاده از شمشیر شد و تبدیل به یک دین سیاسی گردید.

سيكها در زمان دهمين رهبر خود به نام گورو گوبيند سينگ بيعتهايى را براى امور سياسى مرسوم كردند و افرادى جنگجو شدند و از آن هنگام نام خالصه يعنى بى آلايش ، بر خود نهادند. آنان براى خود پنج شعار قرار دادند كه هر يك در زبان پنجابى با حرف ((ك )) شروع مى شود:
1.
كس : باقى گذاشتن موى سر و صورت
2.
كونكا: همراه داشتن شانه
3.
كاچك : پوشيدن زير شلوارى كوتاه
4.
كارا: داشتن دستبند (النگوى ) آهنين
5.
كاندا: حمل شمشير يا خنجر فولادين .

سيكها با يكديگر بسيار متحدند و براى تشكيل كشور مستقل به شدت مبارزه مى كنند.

آیین سیک

آئین سیک

 سیک در واژه پنجابی به معنای شاگرد است.این مذهب چکیده ای از تعالیم شخصی است بنام باباگورنانک. ظهور این آئین نتیجه اختلافات مذهبی هند در قرن 15میلادی است.

گورنانک که بنیانگذار این مذهب  است در سال 1469 میلادی در دهکده تالواندی در شهر تیخویور پاکستان غربی متولد شد. از همان ابتدا به ریاضت روی آورد.

درباره  رسیدن او به شهود ، پیروانش می گویند که روزی در ایام جوانی در رودخانه غسل کرد و وقتی بیرون آمد بسوی جنگل روانه شد و در آنجا مکاشفه ای به او دست داد ودر برابر خدا ظاهر شد و خداوند از بهشت شرابی را به او نوشانید و گفت: من همواره با تو خواهم بود و هر کس ترا قبول کند و با تو همراه شود سعادتمند خواهد بود.چون از جنگل بیرون آمد به ارشاد مردم پرداخت.

در سنین نزدیک به چهل سالگی با شخص مسلمانی بنام مردانه (مردانا) آشنا شد و با او رباب مینواخت.

او سفری به مکه داشته است و به مدینه و شام ومصر و بغداد نیز مسافرت کرده. از بلخ و بخارا و کابل نیز دیدن کرده و بعد از سه سال سیر و سیاحت به کرنارپور رسید و همانجا ماند و 18 سال آخر عمر خود را در این شهر سپری کرد.

قبل از وفات او بین هندوها و مسلمانان در انجام مراسم بعد از مرگ وی اختلاف افتاد و هریک اصرار داشتند او را به رسم خود وداع گویند.

نانک وصیت کرد بعد از مرگ،هندوها در سمت راست و مسلمانان در سمت چپ جسد او گل بگذارند و یک روز بعد مراجعه کنند . هر گلی در هر قسمت سالم و شاداب بود همان گروه به رسم خود عمل کنند.

وقتی وفات یافت ،پیروان او به وصیت وی عمل کردند چون روز دیگر باز آمدند ، تمام گلها را سالم و شاداب یافتند اما جسد استاد خود ندیدند.  

آئین سیک ترکیبی از اعتقادات هندو و اسلام است.

تاثیر این مذهب از تصوف اسلامی و رهبانیت بودایی بسیار زیاد است.اصل تسلیم و رضا در سراسر تعالیم آئین سیک مشهود است.

گورنانک این آئین را برای رفع اختلافات موجود بین هندوها و مسلمانان عرضه کرد.

کورنانک معتقد بود همه ادیان و مذاهب دارای هدف مشترکی هستند لذا ضرورت دارد به وحدت برسند.

وی معتقد به آن بود شان و منزلت خدا بالاتر از آنست که از بندگان خود به رعایت صوری اعمال مانند تلاوت کتاب مقدس و یا قربانی کردن بسنده کند.

آنچه وظیفه بندگان دربرابر خداست طهارت نیت و تهذیب اخلاق و خلوص عقیده است.لذا به پیروان خود توصیه می نمود بدون اندیشه و تعمق در یاد خدا هیچ عملی را انجام ندهند زیرا آنچه از این اعمال ظاهری که بنام عبادت خوانده میشود خیالی بیش نیست و فقط باعث دلخوشی بنده میشود و اثری در هدایت او ندارد.

نانک خدای مذهب خود را حق نامید.از نظر او حق در هر شکل و صورتی در جای جای جهان موجود است ولی هر کجا باشد و به هر اسم خوانده شود تنها خدای قادر و متعال است.

او نسبت به سرنوشت بندگان خود دلسوز و مهربان است و مقرر فرموده انسان با آنکه اشرف مخلوقات است در خدمت سایر موجودات قرار بگیرد.او بهترین لقب را برای این خدا هری به معنای مهربان عنوان کرده است.

از نظر کورنانک همه چیز مخلوق خداست و راه رسیدن به خدا کمک به جانوران و آزار نرساندن به آنان است.

در آئین سیک همه انسانها اعم از مرد و زن باهم برابرند و نقش واسطه و میانجی بین بنده و خدا وجود ندارد.

سیکها بت و بتخانه ندارند.آنان همچنین معتقد به حلول و تناسخ نیستند.

در میان پیروان آنان عده معدودی هستند که سمت رهبری و هدایت را به عهده دارند. به کسی که آماده سلوک روحانی و معنوی در مذهب سیک است گور گفته میشود.

سبک معماری سیکها متاثر از معماری اسلامی است و معابد آنان گوادره نام دارد.

اما مانند همه مذاهب و ادیان ، آئین سیک نیز از اصل خود منحرف شد بگونه ای که بعد از وفات نانک و در دوره های بعد  سیکها بصورت یک جریان فعال سیاسی در آمدند و مبانی خلوص و تقوی و ایمان در آئین سیک مبدل به روحیه جنگاوری و استفاده از شمشیر شد و تبدیل به یک دین سیاسی گردید.

سيكها در زمان دهمين رهبر خود به نام گورو گوبيند سينگ بيعتهايى را براى امور سياسى مرسوم كردند و افرادى جنگجو شدند و از آن هنگام نام خالصه يعنى بى آلايش ، بر خود نهادند. آنان براى خود پنج شعار قرار دادند كه هر يك در زبان پنجابى با حرف ((ك )) شروع مى شود:
1.
كس : باقى گذاشتن موى سر و صورت
2.
كونكا: همراه داشتن شانه
3.
كاچك : پوشيدن زير شلوارى كوتاه
4.
كارا: داشتن دستبند (النگوى ) آهنين
5.
كاندا: حمل شمشير يا خنجر فولادين .

سيكها با يكديگر بسيار متحدند و براى تشكيل كشور مستقل به شدت مبارزه مى كنند.

آیین سیک

آئین سیک

 سیک در واژه پنجابی به معنای شاگرد است.این مذهب چکیده ای از تعالیم شخصی است بنام باباگورنانک. ظهور این آئین نتیجه اختلافات مذهبی هند در قرن 15میلادی است.

گورنانک که بنیانگذار این مذهب  است در سال 1469 میلادی در دهکده تالواندی در شهر تیخویور پاکستان غربی متولد شد. از همان ابتدا به ریاضت روی آورد.

درباره  رسیدن او به شهود ، پیروانش می گویند که روزی در ایام جوانی در رودخانه غسل کرد و وقتی بیرون آمد بسوی جنگل روانه شد و در آنجا مکاشفه ای به او دست داد ودر برابر خدا ظاهر شد و خداوند از بهشت شرابی را به او نوشانید و گفت: من همواره با تو خواهم بود و هر کس ترا قبول کند و با تو همراه شود سعادتمند خواهد بود.چون از جنگل بیرون آمد به ارشاد مردم پرداخت.

در سنین نزدیک به چهل سالگی با شخص مسلمانی بنام مردانه (مردانا) آشنا شد و با او رباب مینواخت.

او سفری به مکه داشته است و به مدینه و شام ومصر و بغداد نیز مسافرت کرده. از بلخ و بخارا و کابل نیز دیدن کرده و بعد از سه سال سیر و سیاحت به کرنارپور رسید و همانجا ماند و 18 سال آخر عمر خود را در این شهر سپری کرد.

قبل از وفات او بین هندوها و مسلمانان در انجام مراسم بعد از مرگ وی اختلاف افتاد و هریک اصرار داشتند او را به رسم خود وداع گویند.

نانک وصیت کرد بعد از مرگ،هندوها در سمت راست و مسلمانان در سمت چپ جسد او گل بگذارند و یک روز بعد مراجعه کنند . هر گلی در هر قسمت سالم و شاداب بود همان گروه به رسم خود عمل کنند.

وقتی وفات یافت ،پیروان او به وصیت وی عمل کردند چون روز دیگر باز آمدند ، تمام گلها را سالم و شاداب یافتند اما جسد استاد خود ندیدند.  

آئین سیک ترکیبی از اعتقادات هندو و اسلام است.

تاثیر این مذهب از تصوف اسلامی و رهبانیت بودایی بسیار زیاد است.اصل تسلیم و رضا در سراسر تعالیم آئین سیک مشهود است.

گورنانک این آئین را برای رفع اختلافات موجود بین هندوها و مسلمانان عرضه کرد.

کورنانک معتقد بود همه ادیان و مذاهب دارای هدف مشترکی هستند لذا ضرورت دارد به وحدت برسند.

وی معتقد به آن بود شان و منزلت خدا بالاتر از آنست که از بندگان خود به رعایت صوری اعمال مانند تلاوت کتاب مقدس و یا قربانی کردن بسنده کند.

آنچه وظیفه بندگان دربرابر خداست طهارت نیت و تهذیب اخلاق و خلوص عقیده است.لذا به پیروان خود توصیه می نمود بدون اندیشه و تعمق در یاد خدا هیچ عملی را انجام ندهند زیرا آنچه از این اعمال ظاهری که بنام عبادت خوانده میشود خیالی بیش نیست و فقط باعث دلخوشی بنده میشود و اثری در هدایت او ندارد.

نانک خدای مذهب خود را حق نامید.از نظر او حق در هر شکل و صورتی در جای جای جهان موجود است ولی هر کجا باشد و به هر اسم خوانده شود تنها خدای قادر و متعال است.

او نسبت به سرنوشت بندگان خود دلسوز و مهربان است و مقرر فرموده انسان با آنکه اشرف مخلوقات است در خدمت سایر موجودات قرار بگیرد.او بهترین لقب را برای این خدا هری به معنای مهربان عنوان کرده است.

از نظر کورنانک همه چیز مخلوق خداست و راه رسیدن به خدا کمک به جانوران و آزار نرساندن به آنان است.

در آئین سیک همه انسانها اعم از مرد و زن باهم برابرند و نقش واسطه و میانجی بین بنده و خدا وجود ندارد.

سیکها بت و بتخانه ندارند.آنان همچنین معتقد به حلول و تناسخ نیستند.

در میان پیروان آنان عده معدودی هستند که سمت رهبری و هدایت را به عهده دارند. به کسی که آماده سلوک روحانی و معنوی در مذهب سیک است گور گفته میشود.

سبک معماری سیکها متاثر از معماری اسلامی است و معابد آنان گوادره نام دارد.

اما مانند همه مذاهب و ادیان ، آئین سیک نیز از اصل خود منحرف شد بگونه ای که بعد از وفات نانک و در دوره های بعد  سیکها بصورت یک جریان فعال سیاسی در آمدند و مبانی خلوص و تقوی و ایمان در آئین سیک مبدل به روحیه جنگاوری و استفاده از شمشیر شد و تبدیل به یک دین سیاسی گردید.

سيكها در زمان دهمين رهبر خود به نام گورو گوبيند سينگ بيعتهايى را براى امور سياسى مرسوم كردند و افرادى جنگجو شدند و از آن هنگام نام خالصه يعنى بى آلايش ، بر خود نهادند. آنان براى خود پنج شعار قرار دادند كه هر يك در زبان پنجابى با حرف ((ك )) شروع مى شود:
1.
كس : باقى گذاشتن موى سر و صورت
2.
كونكا: همراه داشتن شانه
3.
كاچك : پوشيدن زير شلوارى كوتاه
4.
كارا: داشتن دستبند (النگوى ) آهنين
5.
كاندا: حمل شمشير يا خنجر فولادين .

سيكها با يكديگر بسيار متحدند و براى تشكيل كشور مستقل به شدت مبارزه مى كنند.

آیین اکبری

     آيين‌ِ اَكْبَري‌

آيين‌ِ اَكْبَري‌، كتابى‌ در دانشهاي‌ گوناگون‌ اجتماعى‌، ادبى‌، تاريخى‌، اقتصادي‌ و جغرافيايى‌ به‌ زبان‌ فارسى‌، نوشتة شيخ‌ ابوالفضل‌ علامى‌ (958 -1011ق‌/1551-1602م‌) (ه م‌)، فرزند شيخ‌ مبارك‌ ناگوري‌ (911 -1001ق‌/1505-1593م‌) و برادر فيضى‌ دكنى‌ (954 -1004ق‌) شاعر فارسى‌ گوي‌ هند.
اين‌ كتاب‌، گونه‌اي‌ دائرةالمعارف‌ در دانشها، باورها و سنتهاي‌ ساكنان‌ شبه‌ قارة هند از مسلمان‌ و هندوست‌ كه‌ به‌ شيوه‌اي‌ خاص‌ و گيرا نوشته‌ شده‌ و در آن‌ به‌ تفصيل‌ دربارة تشكيلات‌ اداري‌، نظامى‌، اقتصادي‌ و دينى‌ دوران‌ اكبرشاه‌ تيموري‌ (950 -1014ق‌/1543- 1605م‌) سخن‌ رفته‌ است‌. نويسنده‌ در بخشهاي‌ مختلف‌ اين‌ كتاب‌ دربارة اماكن‌ جغرافيايى‌ هند، مذاهب‌، آداب‌، عادتها و رسوم‌ ساكنان‌ هر ناحيه‌، تفريحات‌، بازيها، جشنها، غذاها، محصولات‌ و ويژگيهاي‌ ديگر نقاط مختلف‌ هند اطلاعات‌ گسترده‌اي‌ به‌ دست‌ داده‌ است‌، چنانكه‌ مى‌توان‌ اين‌ كتاب‌ را آيينة زندگى‌ سياسى‌، اجتماعى‌، فرهنگى‌، اقتصادي‌، دينى‌ و نظامى‌ دورة اكبرشاه‌ در هند به‌ شمار آورد.
آيين‌اكبري‌ برخلاف‌آنچه‌گروهى‌از دانشمندان‌ايرانى‌وپژوهشگران‌ اروپايى‌ پنداشته‌اند، جلد چهارم‌ اكبرنامه‌ - تأليف‌ ديگر همين‌ نويسنده‌ - نيست‌. اكبرنامه‌، تاريخ‌ دوران‌ اكبرشاه‌ و نياكان‌ اوست‌ كه‌ ابوالفضل‌ به‌ مدت‌ 28 سال‌ (از 982ق‌/1574م‌) آن‌ را در 3 جلد نوشته‌ و رويدادهاي‌ تاريخى‌ را تا يك‌ سال‌ پيش‌ از كشته‌ شدن‌ خود (1010ق‌/1601م‌) دنبال‌ كرده‌ است‌، در حالى‌ كه‌ نگارش‌ آيين‌ اكبري‌ در 1006ق‌/1597م‌ به‌ پايان‌ رسيده‌ است‌ و چنانكه‌ از نام‌ آن‌ بر مى‌آيد، ويژة مسائل‌ تاريخى‌ نيست‌، بلكه‌ شرح‌ و بيان‌ «آيينها» يا به‌ اصطلاح‌ امروز «نهاد»هاي‌ دولتى‌ و اجتماعى‌ مردم‌ هند در آن‌ روزگار است‌، و تنها برخى‌ رويدادهاي‌ تاريخى‌ در لابه‌لاي‌ مطالب‌ آن‌ گنجانده‌ شده‌ است‌. مأخذ عمدة نويسنده‌ در اين‌ كتاب‌ مشاهدات‌ شخصى‌ و گزارشهاي‌ موجود در سازمانهاي‌ اداري‌ اكبرشاه‌ بوده‌ است‌. اين‌ كتاب‌ در 3 جلد است‌ و محتويات‌ آن‌ در 5 دفتر جاي‌ گرفته‌ است‌. دفتر اول‌، «منزل‌ آبادي‌» خوانده‌ شده‌ است‌ و در آن‌ آيينهاي‌ مربوط به‌ صنايع‌ و حرفه‌ها و امور درباري‌ و ديوانى‌ و مباحثى‌ از قبيل‌ تعيين‌ نرخ‌ اجناس‌ گوناگون‌ در فصلهاي‌ مختلف‌ سال‌ و شرح‌ آداب‌ زندگانى‌ مردم‌ آن‌ روزگار در هند بيان‌ شده‌ است‌. دفتر دوم‌، عنوان‌ «سپاه‌ آبادي‌» دارد، ليكن‌ نويسنده‌ پس‌ از بحثهايى‌ دربارة تشكيلات‌ نظامى‌ و ذكر نامهاي‌ سركردگان‌ سپاه‌ و درجات‌ آنان‌، گفت‌وگو در اين‌ زمينه‌ را رها كرده‌ و بعد از ذكر فهرست‌ دانش‌ اندوزان‌ و دانشمندان‌ آن‌ روزگار هند به‌ شرح‌ احوال‌ سرايندگان‌ («قافيه‌ سنجان‌») زمان‌ اكبرشاه‌ از جمله‌ برادر خود، فيضى‌ دكنى‌، پرداخته‌ است‌. چون‌ نويسنده‌ اين‌ موضوعات‌ را به‌ اجمال‌ آورده‌، سر سيداحمد خان‌ دهلوي‌ به‌ هنگام‌ چاپ‌ اين‌ كتاب‌ در 1300ق‌/1882م‌، بخشى‌ تكميلى‌ دربارة شرح‌ احوال‌ شاعران‌ بر آن‌ افزوده‌ است‌. دفتر سوم‌، «ملك‌ آبادي‌» نام‌ دارد و دربارة تشكيلات‌ اداري‌ و كشوري‌ روزگار اكبرشاه‌ است‌. در اين‌ بخش‌، نخست‌ «تاريخ‌ الهى‌» كه‌ از مخترعات‌ اكبرشاه‌ بود، شرح‌ داده‌ شده‌ و سپس‌ دربارة تقويم‌ و مبدأ تاريخ‌ اقوام‌ مختلف‌ مطالبى‌ آمده‌ است‌. نويسنده‌ در اين‌ بخش‌ وظايف‌ مقامات‌ رسمى‌ را برشمرده‌ و در خاتمه‌ به‌ شرح‌ آيين‌ ملك‌ داري‌ و كشاورزي‌ و ميزان‌ گرفتن‌ ماليات‌ از هر يك‌ از محصولات‌ در فصلهاي‌ مختلف‌ سال‌ پرداخته‌ و ضمن‌ بر شمردن‌ شهرها و نواحى‌ مختلف‌ سرزمين‌ هند، شرح‌ كاملى‌ دربارة چگونگى‌ گرفتن‌ ماليات‌ در هر يك‌ از آن‌ نواحى‌ همراه‌ با جداول‌ و ارقام‌ آورده‌ است‌. در ادامة دفتر سوم‌ - كه‌ مفصل‌ترين‌ دفتر كتاب‌ است‌ - شرحى‌ سودمند در وصف‌ ايالتهاي‌ هند و كيفيات‌ اقليمى‌ آنها آمده‌ و در ضمن‌ آن‌ تاريخچة مختصري‌ دربارة هر يك‌ از ايالتها به‌ دست‌ داده‌ شده‌ است‌. دفتر چهارم‌ عنوان‌ خاصى‌ ندارد و ويژة اوضاع‌ جغرافيايى‌ و اجتماعى‌ هند است‌. مطالبى‌ دربارة جغرافيا، اقليم‌ شناسى‌، آداب‌ و رسوم‌ هندوان‌ و مسلمانان‌، فرهنگ‌ و زبانهاي‌ اين‌ سرزمين‌ وسيع‌ و بسياري‌ از اطلاعات‌ ديگر، محتويات‌ اين‌ دفتر را تشكيل‌ مى‌دهد. بخشى‌ از اين‌ دفتر به‌ گزارش‌ مختصري‌ از احوال‌ عارفان‌ مسلمان‌ هند و سلسله‌ها و طريقتهاي‌ تصوف‌ اختصاص‌ يافته‌ است‌. اين‌ دفتر با فصلى‌ دربارة اشخاص‌ معروفى‌ كه‌ به‌ هند آمده‌ يا بدان‌ جا لشكر كشيده‌اند، پايان‌ مى‌پذيرد. در دفتر پنجم‌، كه‌ نسبت‌ به‌ ساير دفترها بسيار مختصرتر است‌، نخست‌ سخنانى‌ از گفته‌هاي‌ اكبرشاه‌ نقل‌ شده‌ و سپس‌ نويسنده‌ با بيانى‌ دلپذير به‌ گزارش‌ زندگى‌ خود و خانواده‌اش‌ پرداخته‌ است‌. دفتر اول‌ و دوم‌ و نيمى‌ از دفتر سوم‌ در جلد اول‌ كتاب‌ جاي‌ گرفته‌، جلد دوم‌ كتاب‌ فقط شامل‌ نيم‌ ديگر دفتر سوم‌ است‌ و دفترهاي‌ چهارم‌ و پنجم‌، مجلد سوم‌ كتاب‌ را تشكيل‌ مى‌دهد.
آيين‌اكبري‌ از نظر موضوع‌و شيوةنگارش‌يكى‌از كتابهاي‌پرارزش‌ زبان‌ فارسى‌ است‌، و از منابع‌ مهم‌ مطالعات‌ و تحقيقات‌ تاريخى‌ و جامعه‌ شناسى‌ملت‌هند و برخى‌از اقوام‌ديگر درسدة10ق‌/16م‌به‌شمارمى‌رود. با مطالعة اين‌ كتاب‌ مى‌توان‌ سيماي‌ كلى‌ جامعة هند در آن‌ روزگار و در طى‌ دوران‌ حكومت‌ بابريان‌ را در ذهن‌ تصوير كرد. شايد به‌ سبب‌ همين‌ ويژگى‌ بوده‌ است‌ كه‌ انگليسيها در دوران‌ استيلاي‌ خود بر شبه‌ قارة هند از اين‌ كتاب‌ به‌ عنوان‌ راهنما استفاده‌ مى‌كرده‌اند (آفتاب‌، 180).
نثر آيين‌ اكبري‌ اصيل‌ و استادانه‌ است‌ و در آن‌ سعى‌ شده‌ است‌ كه‌ به‌ جاي‌ بسياري‌ از لغات‌ عربى‌، واژه‌هاي‌ پارسى‌ سره‌ به‌ كار رود. از اين‌ لحاظ شايد بتوان‌ شيوة نگارش‌ اين‌ كتاب‌ را سرمشق‌ و نمونة اولية سبكى‌ دانست‌ كه‌ در دوره‌هاي‌ بعد در ايران‌ و هند به‌ عنوان‌ سره‌نگاري‌ پيدا شد. چون‌ تقليد از شيوه‌ و اسلوب‌ اين‌ كتاب‌ مستلزم‌ اطلاعات‌ وسيع‌ و ذوق‌ خاص‌ بوده‌ است‌، نويسندگان‌ بعد از او در هند نتوانستند چنانكه‌ شايسته‌ است‌، از آن‌ پيروي‌ كنند. آيين‌ اكبري‌ چند بار در هند به‌ چاپ‌ رسيده‌ است‌: نخستين‌ بار جلد اول‌ و سوم‌ آن‌ در 1271ق‌/1855م‌ در دهلى‌ (جلد دوم‌ به‌ سبب‌ بروز انقلاب‌، در چاپخانه‌ از ميان‌ رفت‌)؛ سپس‌ در 1286ق‌/1869م‌ و 1299ق‌/1882م‌ و 1310ق‌/1893م‌ در لكهنو؛ در 1284-1294ق‌/1867-1877م‌ به‌ كوشش‌ بلوخمان‌1 در كلكته‌؛ در 1300ق‌/ 1883م‌ در كانپور و ترجمة خلاصه‌اي‌ از اين‌ كتاب‌ در 1783-1786م‌ به‌ كوشش‌ فرانسيس‌ گلادوين‌2 در كلكته‌ انتشار يافت‌. اين‌ ترجمه‌ يك‌ بار در 1800م‌ در لندن‌ و بار ديگر در 1898م‌ در كلكته‌ تجديد طبع‌ شد.
جلد اول‌ آيين‌ اكبري‌ همراه‌ با حواشى‌ سودمند توسط بلوخمان‌ به‌ انگليسى‌ ترجمه‌ و در 1290ق‌/1873م‌ در كلكته‌ در سازمان‌ «سلسلة هنديه‌3» به‌ چاپ‌ رسيد. جلد دوم‌ و سوم‌ آن‌ را نيز جارت‌4 ترجمه‌ كرده‌ است‌ و در همان‌ سازمان‌ در 1309-1312ق‌/1892-1894م‌ طبع‌ و منتشر شد. از اين‌ كتاب‌ نسخه‌هاي‌ خطى‌ فراوانى‌ در كتابخانه‌هاي‌ ايران‌، هند و ساير كشورهاي‌ جهان‌ برجاي‌ مانده‌ كه‌ مهم‌ترين‌ آنها در كتابخانه‌هاي‌ آستان‌ قدس‌ رضوي‌، ملى‌، حميدية بهوپال‌، سالار جنگ‌ حيدرآباد، موزة بريتانيا، موزة ملى‌ پاكستان‌ در كراچى‌، گنج‌ بخش‌ پاكستان‌، بانكى‌ پور و دارالكتب‌ قاهره‌ محفوظ است‌.
مآخذ: آستان‌ قدس‌، فهرست‌، 7/10، 9/8 - 9؛ آفتاب‌، اصغر، تاريخ‌ نويسى‌ فارسى‌ در هند و پاكستان‌، لاهور، 1364ش‌، ص‌ 171-187؛ اته‌، هرمان‌، تاريخ‌ ادبيات‌ فارسى‌، ترجمة صادق‌ رضازاده‌ شفق‌، تهران‌، 1356ش‌، ص‌ 6؛ بهار، محمدتقى‌، سبك‌ شناسى‌، تهران‌، 1349ش‌، 3/289- 295؛ حميديه‌، خطى‌، ص‌ 74، 75؛ سالار، خطى‌، 1/291-294؛ ملى‌، خطى‌، ص‌ 1/116؛ گلچين‌ معانى‌، احمد، تاريخ‌ تذكره‌هاي‌ فارسى‌، تهران‌، 1349ش‌، 2/436- 438؛ گنج‌ بخش‌، خطى‌، 4/2021-2023؛ مشكوة، خطى‌، 2/517 - 520؛ منزوي‌، خطى‌، 6/4570- 4571؛ پاكستان‌، خطى‌، ص‌ 701-702؛ نفيسى‌، سعيد، تاريخ‌ نظم‌ و نثر در ايران‌ و در زبان‌ فارسى‌، تهران‌، 1344ش‌، 1/365، 2/669؛ نيز:
Story, C. A., Persian Literature, I/510-550.

فارسى‌، نوشتة شيخ‌ ابوالفضل‌ علامى‌ (958 -1011ق‌/1551-1602م‌) (ه م‌)، فرزند شيخ‌ مبارك‌ ناگوري‌ (911 -1001ق‌/1505-1593م‌) و برادر فيضى‌ دكنى‌ (954 -1004ق‌) شاعر فارسى‌ گوي‌ هند.
اين‌ كتاب‌، گونه‌اي‌ دائرةالمعارف‌ در دانشها، باورها و سنتهاي‌ ساكنان‌ شبه‌ قارة هند از مسلمان‌ و هندوست‌ كه‌ به‌ شيوه‌اي‌ خاص‌ و گيرا نوشته‌ شده‌ و در آن‌ به‌ تفصيل‌ دربارة تشكيلات‌ اداري‌، نظامى‌، اقتصادي‌ و دينى‌ دوران‌ اكبرشاه‌ تيموري‌ (950 -1014ق‌/1543- 1605م‌) سخن‌ رفته‌ است‌. نويسنده‌ در بخشهاي‌ مختلف‌ اين‌ كتاب‌ دربارة اماكن‌ جغرافيايى‌ هند، مذاهب‌، آداب‌، عادتها و رسوم‌ ساكنان‌ هر ناحيه‌، تفريحات‌، بازيها، جشنها، غذاها، محصولات‌ و ويژگيهاي‌ ديگر نقاط مختلف‌ هند اطلاعات‌ گسترده‌اي‌ به‌ دست‌ داده‌ است‌، چنانكه‌ مى‌توان‌ اين‌ كتاب‌ را آيينة زندگى‌ سياسى‌، اجتماعى‌، فرهنگى‌، اقتصادي‌، دينى‌ و نظامى‌ دورة اكبرشاه‌ در هند به‌ شمار آورد.
آيين‌اكبري‌ برخلاف‌آنچه‌گروهى‌از دانشمندان‌ايرانى‌وپژوهشگران‌ اروپايى‌ پنداشته‌اند، جلد چهارم‌ اكبرنامه‌ - تأليف‌ ديگر همين‌ نويسنده‌ - نيست‌. اكبرنامه‌، تاريخ‌ دوران‌ اكبرشاه‌ و نياكان‌ اوست‌ كه‌ ابوالفضل‌ به‌ مدت‌ 28 سال‌ (از 982ق‌/1574م‌) آن‌ را در 3 جلد نوشته‌ و رويدادهاي‌ تاريخى‌ را تا يك‌ سال‌ پيش‌ از كشته‌ شدن‌ خود (1010ق‌/1601م‌) دنبال‌ كرده‌ است‌، در حالى‌ كه‌ نگارش‌ آيين‌ اكبري‌ در 1006ق‌/1597م‌ به‌ پايان‌ رسيده‌ است‌ و چنانكه‌ از نام‌ آن‌ بر مى‌آيد، ويژة مسائل‌ تاريخى‌ نيست‌، بلكه‌ شرح‌ و بيان‌ «آيينها» يا به‌ اصطلاح‌ امروز «نهاد»هاي‌ دولتى‌ و اجتماعى‌ مردم‌ هند در آن‌ روزگار است‌، و تنها برخى‌ رويدادهاي‌ تاريخى‌ در لابه‌لاي‌ مطالب‌ آن‌ گنجانده‌ شده‌ است‌. مأخذ عمدة نويسنده‌ در اين‌ كتاب‌ مشاهدات‌ شخصى‌ و گزارشهاي‌ موجود در سازمانهاي‌ اداري‌ اكبرشاه‌ بوده‌ است‌. اين‌ كتاب‌ در 3 جلد است‌ و محتويات‌ آن‌ در 5 دفتر جاي‌ گرفته‌ است‌. دفتر اول‌، «منزل‌ آبادي‌» خوانده‌ شده‌ است‌ و در آن‌ آيينهاي‌ مربوط به‌ صنايع‌ و حرفه‌ها و امور درباري‌ و ديوانى‌ و مباحثى‌ از قبيل‌ تعيين‌ نرخ‌ اجناس‌ گوناگون‌ در فصلهاي‌ مختلف‌ سال‌ و شرح‌ آداب‌ زندگانى‌ مردم‌ آن‌ روزگار در هند بيان‌ شده‌ است‌. دفتر دوم‌، عنوان‌ «سپاه‌ آبادي‌» دارد، ليكن‌ نويسنده‌ پس‌ از بحثهايى‌ دربارة تشكيلات‌ نظامى‌ و ذكر نامهاي‌ سركردگان‌ سپاه‌ و درجات‌ آنان‌، گفت‌وگو در اين‌ زمينه‌ را رها كرده‌ و بعد از ذكر فهرست‌ دانش‌ اندوزان‌ و دانشمندان‌ آن‌ روزگار هند به‌ شرح‌ احوال‌ سرايندگان‌ («قافيه‌ سنجان‌») زمان‌ اكبرشاه‌ از جمله‌ برادر خود، فيضى‌ دكنى‌، پرداخته‌ است‌. چون‌ نويسنده‌ اين‌ موضوعات‌ را به‌ اجمال‌ آورده‌، سر سيداحمد خان‌ دهلوي‌ به‌ هنگام‌ چاپ‌ اين‌ كتاب‌ در 1300ق‌/1882م‌، بخشى‌ تكميلى‌ دربارة شرح‌ احوال‌ شاعران‌ بر آن‌ افزوده‌ است‌. دفتر سوم‌، «ملك‌ آبادي‌» نام‌ دارد و دربارة تشكيلات‌ اداري‌ و كشوري‌ روزگار اكبرشاه‌ است‌. در اين‌ بخش‌، نخست‌ «تاريخ‌ الهى‌» كه‌ از مخترعات‌ اكبرشاه‌ بود، شرح‌ داده‌ شده‌ و سپس‌ دربارة تقويم‌ و مبدأ تاريخ‌ اقوام‌ مختلف‌ مطالبى‌ آمده‌ است‌. نويسنده‌ در اين‌ بخش‌ وظايف‌ مقامات‌ رسمى‌ را برشمرده‌ و در خاتمه‌ به‌ شرح‌ آيين‌ ملك‌ داري‌ و كشاورزي‌ و ميزان‌ گرفتن‌ ماليات‌ از هر يك‌ از محصولات‌ در فصلهاي‌ مختلف‌ سال‌ پرداخته‌ و ضمن‌ بر شمردن‌ شهرها و نواحى‌ مختلف‌ سرزمين‌ هند، شرح‌ كاملى‌ دربارة چگونگى‌ گرفتن‌ ماليات‌ در هر يك‌ از آن‌ نواحى‌ همراه‌ با جداول‌ و ارقام‌ آورده‌ است‌. در ادامة دفتر سوم‌ - كه‌ مفصل‌ترين‌ دفتر كتاب‌ است‌ - شرحى‌ سودمند در وصف‌ ايالتهاي‌ هند و كيفيات‌ اقليمى‌ آنها آمده‌ و در ضمن‌ آن‌ تاريخچة مختصري‌ دربارة هر يك‌ از ايالتها به‌ دست‌ داده‌ شده‌ است‌. دفتر چهارم‌ عنوان‌ خاصى‌ ندارد و ويژة اوضاع‌ جغرافيايى‌ و اجتماعى‌ هند است‌. مطالبى‌ دربارة جغرافيا، اقليم‌ شناسى‌، آداب‌ و رسوم‌ هندوان‌ و مسلمانان‌، فرهنگ‌ و زبانهاي‌ اين‌ سرزمين‌ وسيع‌ و بسياري‌ از اطلاعات‌ ديگر، محتويات‌ اين‌ دفتر را تشكيل‌ مى‌دهد. بخشى‌ از اين‌ دفتر به‌ گزارش‌ مختصري‌ از احوال‌ عارفان‌ مسلمان‌ هند و سلسله‌ها و طريقتهاي‌ تصوف‌ اختصاص‌ يافته‌ است‌. اين‌ دفتر با فصلى‌ دربارة اشخاص‌ معروفى‌ كه‌ به‌ هند آمده‌ يا بدان‌ جا لشكر كشيده‌اند، پايان‌ مى‌پذيرد. در دفتر پنجم‌، كه‌ نسبت‌ به‌ ساير دفترها بسيار مختصرتر است‌، نخست‌ سخنانى‌ از گفته‌هاي‌ اكبرشاه‌ نقل‌ شده‌ و سپس‌ نويسنده‌ با بيانى‌ دلپذير به‌ گزارش‌ زندگى‌ خود و خانواده‌اش‌ پرداخته‌ است‌. دفتر اول‌ و دوم‌ و نيمى‌ از دفتر سوم‌ در جلد اول‌ كتاب‌ جاي‌ گرفته‌، جلد دوم‌ كتاب‌ فقط شامل‌ نيم‌ ديگر دفتر سوم‌ است‌ و دفترهاي‌ چهارم‌ و پنجم‌، مجلد سوم‌ كتاب‌ را تشكيل‌ مى‌دهد.
آيين‌اكبري‌ از نظر موضوع‌و شيوةنگارش‌يكى‌از كتابهاي‌پرارزش‌ زبان‌ فارسى‌ است‌، و از منابع‌ مهم‌ مطالعات‌ و تحقيقات‌ تاريخى‌ و جامعه‌ شناسى‌ملت‌هند و برخى‌از اقوام‌ديگر درسدة10ق‌/16م‌به‌شمارمى‌رود. با مطالعة اين‌ كتاب‌ مى‌توان‌ سيماي‌ كلى‌ جامعة هند در آن‌ روزگار و در طى‌ دوران‌ حكومت‌ بابريان‌ را در ذهن‌ تصوير كرد. شايد به‌ سبب‌ همين‌ ويژگى‌ بوده‌ است‌ كه‌ انگليسيها در دوران‌ استيلاي‌ خود بر شبه‌ قارة هند از اين‌ كتاب‌ به‌ عنوان‌ راهنما استفاده‌ مى‌كرده‌اند (آفتاب‌، 180).
نثر آيين‌ اكبري‌ اصيل‌ و استادانه‌ است‌ و در آن‌ سعى‌ شده‌ است‌ كه‌ به‌ جاي‌ بسياري‌ از لغات‌ عربى‌، واژه‌هاي‌ پارسى‌ سره‌ به‌ كار رود. از اين‌ لحاظ شايد بتوان‌ شيوة نگارش‌ اين‌ كتاب‌ را سرمشق‌ و نمونة اولية سبكى‌ دانست‌ كه‌ در دوره‌هاي‌ بعد در ايران‌ و هند به‌ عنوان‌ سره‌نگاري‌ پيدا شد. چون‌ تقليد از شيوه‌ و اسلوب‌ اين‌ كتاب‌ مستلزم‌ اطلاعات‌ وسيع‌ و ذوق‌ خاص‌ بوده‌ است‌، نويسندگان‌ بعد از او در هند نتوانستند چنانكه‌ شايسته‌ است‌، از آن‌ پيروي‌ كنند. آيين‌ اكبري‌ چند بار در هند به‌ چاپ‌ رسيده‌ است‌: نخستين‌ بار جلد اول‌ و سوم‌ آن‌ در 1271ق‌/1855م‌ در دهلى‌ (جلد دوم‌ به‌ سبب‌ بروز انقلاب‌، در چاپخانه‌ از ميان‌ رفت‌)؛ سپس‌ در 1286ق‌/1869م‌ و 1299ق‌/1882م‌ و 1310ق‌/1893م‌ در لكهنو؛ در 1284-1294ق‌/1867-1877م‌ به‌ كوشش‌ بلوخمان‌1 در كلكته‌؛ در 1300ق‌/ 1883م‌ در كانپور و ترجمة خلاصه‌اي‌ از اين‌ كتاب‌ در 1783-1786م‌ به‌ كوشش‌ فرانسيس‌ گلادوين‌2 در كلكته‌ انتشار يافت‌. اين‌ ترجمه‌ يك‌ بار در 1800م‌ در لندن‌ و بار ديگر در 1898م‌ در كلكته‌ تجديد طبع‌ شد.
جلد اول‌ آيين‌ اكبري‌ همراه‌ با حواشى‌ سودمند توسط بلوخمان‌ به‌ انگليسى‌ ترجمه‌ و در 1290ق‌/1873م‌ در كلكته‌ در سازمان‌ «سلسلة هنديه‌3» به‌ چاپ‌ رسيد. جلد دوم‌ و سوم‌ آن‌ را نيز جارت‌4 ترجمه‌ كرده‌ است‌ و در همان‌ سازمان‌ در 1309-1312ق‌/1892-1894م‌ طبع‌ و منتشر شد. از اين‌ كتاب‌ نسخه‌هاي‌ خطى‌ فراوانى‌ در كتابخانه‌هاي‌ ايران‌، هند و ساير كشورهاي‌ جهان‌ برجاي‌ مانده‌ كه‌ مهم‌ترين‌ آنها در كتابخانه‌هاي‌ آستان‌ قدس‌ رضوي‌، ملى‌، حميدية بهوپال‌، سالار جنگ‌ حيدرآباد، موزة بريتانيا، موزة ملى‌ پاكستان‌ در كراچى‌، گنج‌ بخش‌ پاكستان‌، بانكى‌ پور و دارالكتب‌ قاهره‌ محفوظ است‌.
مآخذ: آستان‌ قدس‌، فهرست‌، 7/10، 9/8 - 9؛ آفتاب‌، اصغر، تاريخ‌ نويسى‌ فارسى‌ در هند و پاكستان‌، لاهور، 1364ش‌، ص‌ 171-187؛ اته‌، هرمان‌، تاريخ‌ ادبيات‌ فارسى‌، ترجمة صادق‌ رضازاده‌ شفق‌، تهران‌، 1356ش‌، ص‌ 6؛ بهار، محمدتقى‌، سبك‌ شناسى‌، تهران‌، 1349ش‌، 3/289- 295؛ حميديه‌، خطى‌، ص‌ 74، 75؛ سالار، خطى‌، 1/291-294؛ ملى‌، خطى‌، ص‌ 1/116؛ گلچين‌ معانى‌، احمد، تاريخ‌ تذكره‌هاي‌ فارسى‌، تهران‌، 1349ش‌، 2/436- 438؛ گنج‌ بخش‌، خطى‌، 4/2021-2023؛ مشكوة، خطى‌، 2/517 - 520؛ منزوي‌، خطى‌، 6/4570- 4571؛ پاكستان‌، خطى‌، ص‌ 701-702؛ نفيسى‌، سعيد، تاريخ‌ نظم‌ و نثر در ايران‌ و در زبان‌ فارسى‌، تهران‌، 1344ش‌، 1/365، 2/669؛ نيز:
Story, C. A., Persian Literature, I/510-550.
آيين‌ِ اَكْبَري‌، كتابى‌ در دانشهاي‌ گوناگون‌ اجتماعى‌، ادبى‌، تاريخى‌، اقتصادي‌ و جغرافيايى‌ به‌ زبان‌ فارسى‌، نوشتة شيخ‌ ابوالفضل‌ علامى‌ (958 -1011ق‌/1551-1602م‌) (ه م‌)، فرزند شيخ‌ مبارك‌ ناگوري‌ (911 -1001ق‌/1505-1593م‌) و برادر فيضى‌ دكنى‌ (954 -1004ق‌) شاعر فارسى‌ گوي‌ هند.
اين‌ كتاب‌، گونه‌اي‌ دائرةالمعارف‌ در دانشها، باورها و سنتهاي‌ ساكنان‌ شبه‌ قارة هند از مسلمان‌ و هندوست‌ كه‌ به‌ شيوه‌اي‌ خاص‌ و گيرا نوشته‌ شده‌ و در آن‌ به‌ تفصيل‌ دربارة تشكيلات‌ اداري‌، نظامى‌، اقتصادي‌ و دينى‌ دوران‌ اكبرشاه‌ تيموري‌ (950 -1014ق‌/1543- 1605م‌) سخن‌ رفته‌ است‌. نويسنده‌ در بخشهاي‌ مختلف‌ اين‌ كتاب‌ دربارة اماكن‌ جغرافيايى‌ هند، مذاهب‌، آداب‌، عادتها و رسوم‌ ساكنان‌ هر ناحيه‌، تفريحات‌، بازيها، جشنها، غذاها، محصولات‌ و ويژگيهاي‌ ديگر نقاط مختلف‌ هند اطلاعات‌ گسترده‌اي‌ به‌ دست‌ داده‌ است‌، چنانكه‌ مى‌توان‌ اين‌ كتاب‌ را آيينة زندگى‌ سياسى‌، اجتماعى‌، فرهنگى‌، اقتصادي‌، دينى‌ و نظامى‌ دورة اكبرشاه‌ در هند به‌ شمار آورد.
آيين‌اكبري‌ برخلاف‌آنچه‌گروهى‌از دانشمندان‌ايرانى‌وپژوهشگران‌ اروپايى‌ پنداشته‌اند، جلد چهارم‌ اكبرنامه‌ - تأليف‌ ديگر همين‌ نويسنده‌ - نيست‌. اكبرنامه‌، تاريخ‌ دوران‌ اكبرشاه‌ و نياكان‌ اوست‌ كه‌ ابوالفضل‌ به‌ مدت‌ 28 سال‌ (از 982ق‌/1574م‌) آن‌ را در 3 جلد نوشته‌ و رويدادهاي‌ تاريخى‌ را تا يك‌ سال‌ پيش‌ از كشته‌ شدن‌ خود (1010ق‌/1601م‌) دنبال‌ كرده‌ است‌، در حالى‌ كه‌ نگارش‌ آيين‌ اكبري‌ در 1006ق‌/1597م‌ به‌ پايان‌ رسيده‌ است‌ و چنانكه‌ از نام‌ آن‌ بر مى‌آيد، ويژة مسائل‌ تاريخى‌ نيست‌، بلكه‌ شرح‌ و بيان‌ «آيينها» يا به‌ اصطلاح‌ امروز «نهاد»هاي‌ دولتى‌ و اجتماعى‌ مردم‌ هند در آن‌ روزگار است‌، و تنها برخى‌ رويدادهاي‌ تاريخى‌ در لابه‌لاي‌ مطالب‌ آن‌ گنجانده‌ شده‌ است‌. مأخذ عمدة نويسنده‌ در اين‌ كتاب‌ مشاهدات‌ شخصى‌ و گزارشهاي‌ موجود در سازمانهاي‌ اداري‌ اكبرشاه‌ بوده‌ است‌. اين‌ كتاب‌ در 3 جلد است‌ و محتويات‌ آن‌ در 5 دفتر جاي‌ گرفته‌ است‌. دفتر اول‌، «منزل‌ آبادي‌» خوانده‌ شده‌ است‌ و در آن‌ آيينهاي‌ مربوط به‌ صنايع‌ و حرفه‌ها و امور درباري‌ و ديوانى‌ و مباحثى‌ از قبيل‌ تعيين‌ نرخ‌ اجناس‌ گوناگون‌ در فصلهاي‌ مختلف‌ سال‌ و شرح‌ آداب‌ زندگانى‌ مردم‌ آن‌ روزگار در هند بيان‌ شده‌ است‌. دفتر دوم‌، عنوان‌ «سپاه‌ آبادي‌» دارد، ليكن‌ نويسنده‌ پس‌ از بحثهايى‌ دربارة تشكيلات‌ نظامى‌ و ذكر نامهاي‌ سركردگان‌ سپاه‌ و درجات‌ آنان‌، گفت‌وگو در اين‌ زمينه‌ را رها كرده‌ و بعد از ذكر فهرست‌ دانش‌ اندوزان‌ و دانشمندان‌ آن‌ روزگار هند به‌ شرح‌ احوال‌ سرايندگان‌ («قافيه‌ سنجان‌») زمان‌ اكبرشاه‌ از جمله‌ برادر خود، فيضى‌ دكنى‌، پرداخته‌ است‌. چون‌ نويسنده‌ اين‌ موضوعات‌ را به‌ اجمال‌ آورده‌، سر سيداحمد خان‌ دهلوي‌ به‌ هنگام‌ چاپ‌ اين‌ كتاب‌ در 1300ق‌/1882م‌، بخشى‌ تكميلى‌ دربارة شرح‌ احوال‌ شاعران‌ بر آن‌ افزوده‌ است‌. دفتر سوم‌، «ملك‌ آبادي‌» نام‌ دارد و دربارة تشكيلات‌ اداري‌ و كشوري‌ روزگار اكبرشاه‌ است‌. در اين‌ بخش‌، نخست‌ «تاريخ‌ الهى‌» كه‌ از مخترعات‌ اكبرشاه‌ بود، شرح‌ داده‌ شده‌ و سپس‌ دربارة تقويم‌ و مبدأ تاريخ‌ اقوام‌ مختلف‌ مطالبى‌ آمده‌ است‌. نويسنده‌ در اين‌ بخش‌ وظايف‌ مقامات‌ رسمى‌ را برشمرده‌ و در خاتمه‌ به‌ شرح‌ آيين‌ ملك‌ داري‌ و كشاورزي‌ و ميزان‌ گرفتن‌ ماليات‌ از هر يك‌ از محصولات‌ در فصلهاي‌ مختلف‌ سال‌ پرداخته‌ و ضمن‌ بر شمردن‌ شهرها و نواحى‌ مختلف‌ سرزمين‌ هند، شرح‌ كاملى‌ دربارة چگونگى‌ گرفتن‌ ماليات‌ در هر يك‌ از آن‌ نواحى‌ همراه‌ با جداول‌ و ارقام‌ آورده‌ است‌. در ادامة دفتر سوم‌ - كه‌ مفصل‌ترين‌ دفتر كتاب‌ است‌ - شرحى‌ سودمند در وصف‌ ايالتهاي‌ هند و كيفيات‌ اقليمى‌ آنها آمده‌ و در ضمن‌ آن‌ تاريخچة مختصري‌ دربارة هر يك‌ از ايالتها به‌ دست‌ داده‌ شده‌ است‌. دفتر چهارم‌ عنوان‌ خاصى‌ ندارد و ويژة اوضاع‌ جغرافيايى‌ و اجتماعى‌ هند است‌. مطالبى‌ دربارة جغرافيا، اقليم‌ شناسى‌، آداب‌ و رسوم‌ هندوان‌ و مسلمانان‌، فرهنگ‌ و زبانهاي‌ اين‌ سرزمين‌ وسيع‌ و بسياري‌ از اطلاعات‌ ديگر، محتويات‌ اين‌ دفتر را تشكيل‌ مى‌دهد. بخشى‌ از اين‌ دفتر به‌ گزارش‌ مختصري‌ از احوال‌ عارفان‌ مسلمان‌ هند و سلسله‌ها و طريقتهاي‌ تصوف‌ اختصاص‌ يافته‌ است‌. اين‌ دفتر با فصلى‌ دربارة اشخاص‌ معروفى‌ كه‌ به‌ هند آمده‌ يا بدان‌ جا لشكر كشيده‌اند، پايان‌ مى‌پذيرد. در دفتر پنجم‌، كه‌ نسبت‌ به‌ ساير دفترها بسيار مختصرتر است‌، نخست‌ سخنانى‌ از گفته‌هاي‌ اكبرشاه‌ نقل‌ شده‌ و سپس‌ نويسنده‌ با بيانى‌ دلپذير به‌ گزارش‌ زندگى‌ خود و خانواده‌اش‌ پرداخته‌ است‌. دفتر اول‌ و دوم‌ و نيمى‌ از دفتر سوم‌ در جلد اول‌ كتاب‌ جاي‌ گرفته‌، جلد دوم‌ كتاب‌ فقط شامل‌ نيم‌ ديگر دفتر سوم‌ است‌ و دفترهاي‌ چهارم‌ و پنجم‌، مجلد سوم‌ كتاب‌ را تشكيل‌ مى‌دهد.
آيين‌اكبري‌ از نظر موضوع‌و شيوةنگارش‌يكى‌از كتابهاي‌پرارزش‌ زبان‌ فارسى‌ است‌، و از منابع‌ مهم‌ مطالعات‌ و تحقيقات‌ تاريخى‌ و جامعه‌ شناسى‌ملت‌هند و برخى‌از اقوام‌ديگر درسدة10ق‌/16م‌به‌شمارمى‌رود. با مطالعة اين‌ كتاب‌ مى‌توان‌ سيماي‌ كلى‌ جامعة هند در آن‌ روزگار و در طى‌ دوران‌ حكومت‌ بابريان‌ را در ذهن‌ تصوير كرد. شايد به‌ سبب‌ همين‌ ويژگى‌ بوده‌ است‌ كه‌ انگليسيها در دوران‌ استيلاي‌ خود بر شبه‌ قارة هند از اين‌ كتاب‌ به‌ عنوان‌ راهنما استفاده‌ مى‌كرده‌اند (آفتاب‌، 180).
نثر آيين‌ اكبري‌ اصيل‌ و استادانه‌ است‌ و در آن‌ سعى‌ شده‌ است‌ كه‌ به‌ جاي‌ بسياري‌ از لغات‌ عربى‌، واژه‌هاي‌ پارسى‌ سره‌ به‌ كار رود. از اين‌ لحاظ شايد بتوان‌ شيوة نگارش‌ اين‌ كتاب‌ را سرمشق‌ و نمونة اولية سبكى‌ دانست‌ كه‌ در دوره‌هاي‌ بعد در ايران‌ و هند به‌ عنوان‌ سره‌نگاري‌ پيدا شد. چون‌ تقليد از شيوه‌ و اسلوب‌ اين‌ كتاب‌ مستلزم‌ اطلاعات‌ وسيع‌ و ذوق‌ خاص‌ بوده‌ است‌، نويسندگان‌ بعد از او در هند نتوانستند چنانكه‌ شايسته‌ است‌، از آن‌ پيروي‌ كنند. آيين‌ اكبري‌ چند بار در هند به‌ چاپ‌ رسيده‌ است‌: نخستين‌ بار جلد اول‌ و سوم‌ آن‌ در 1271ق‌/1855م‌ در دهلى‌ (جلد دوم‌ به‌ سبب‌ بروز انقلاب‌، در چاپخانه‌ از ميان‌ رفت‌)؛ سپس‌ در 1286ق‌/1869م‌ و 1299ق‌/1882م‌ و 1310ق‌/1893م‌ در لكهنو؛ در 1284-1294ق‌/1867-1877م‌ به‌ كوشش‌ بلوخمان‌1 در كلكته‌؛ در 1300ق‌/ 1883م‌ در كانپور و ترجمة خلاصه‌اي‌ از اين‌ كتاب‌ در 1783-1786م‌ به‌ كوشش‌ فرانسيس‌ گلادوين‌2 در كلكته‌ انتشار يافت‌. اين‌ ترجمه‌ يك‌ بار در 1800م‌ در لندن‌ و بار ديگر در 1898م‌ در كلكته‌ تجديد طبع‌ شد.
جلد اول‌ آيين‌ اكبري‌ همراه‌ با حواشى‌ سودمند توسط بلوخمان‌ به‌ انگليسى‌ ترجمه‌ و در 1290ق‌/1873م‌ در كلكته‌ در سازمان‌ «سلسلة هنديه‌3» به‌ چاپ‌ رسيد. جلد دوم‌ و سوم‌ آن‌ را نيز جارت‌4 ترجمه‌ كرده‌ است‌ و در همان‌ سازمان‌ در 1309-1312ق‌/1892-1894م‌ طبع‌ و منتشر شد. از اين‌ كتاب‌ نسخه‌هاي‌ خطى‌ فراوانى‌ در كتابخانه‌هاي‌ ايران‌، هند و ساير كشورهاي‌ جهان‌ برجاي‌ مانده‌ كه‌ مهم‌ترين‌ آنها در كتابخانه‌هاي‌ آستان‌ قدس‌ رضوي‌، ملى‌، حميدية بهوپال‌، سالار جنگ‌ حيدرآباد، موزة بريتانيا، موزة ملى‌ پاكستان‌ در كراچى‌، گنج‌ بخش‌ پاكستان‌، بانكى‌ پور و دارالكتب‌ قاهره‌ محفوظ است‌.
مآخذ: آستان‌ قدس‌، فهرست‌، 7/10، 9/8 - 9؛ آفتاب‌، اصغر، تاريخ‌ نويسى‌ فارسى‌ در هند و پاكستان‌، لاهور، 1364ش‌، ص‌ 171-187؛ اته‌، هرمان‌، تاريخ‌ ادبيات‌ فارسى‌، ترجمة صادق‌ رضازاده‌ شفق‌، تهران‌، 1356ش‌، ص‌ 6؛ بهار، محمدتقى‌، سبك‌ شناسى‌، تهران‌، 1349ش‌، 3/289- 295؛ حميديه‌، خطى‌، ص‌ 74، 75؛ سالار، خطى‌، 1/291-294؛ ملى‌، خطى‌، ص‌ 1/116؛ گلچين‌ معانى‌، احمد، تاريخ‌ تذكره‌هاي‌ فارسى‌، تهران‌، 1349ش‌، 2/436- 438؛ گنج‌ بخش‌، خطى‌، 4/2021-2023؛ مشكوة، خطى‌، 2/517 - 520؛ منزوي‌، خطى‌، 6/4570- 4571؛ پاكستان‌، خطى‌، ص‌ 701-702؛ نفيسى‌، سعيد، تاريخ‌ نظم‌ و نثر در ايران‌ و در زبان‌ فارسى‌، تهران‌، 1344ش‌، 1/365، 2/669؛ نيز:
Story, C. A., Persian Literature, I/510-550.
آيين‌ِ اَكْبَري‌، كتابى‌ در دانشهاي‌ گوناگون‌ اجتماعى‌، ادبى‌، تاريخى‌، اقتصادي‌ و جغرافيايى‌ به‌ زبان‌ فارسى‌، نوشتة شيخ‌ ابوالفضل‌ علامى‌ (958 -1011ق‌/1551-1602م‌) (ه م‌)، فرزند شيخ‌ مبارك‌ ناگوري‌ (911 -1001ق‌/1505-1593م‌) و برادر فيضى‌ دكنى‌ (954 -1004ق‌) شاعر فارسى‌ گوي‌ هند.
اين‌ كتاب‌، گونه‌اي‌ دائرةالمعارف‌ در دانشها، باورها و سنتهاي‌ ساكنان‌ شبه‌ قارة هند از مسلمان‌ و هندوست‌ كه‌ به‌ شيوه‌اي‌ خاص‌ و گيرا نوشته‌ شده‌ و در آن‌ به‌ تفصيل‌ دربارة تشكيلات‌ اداري‌، نظامى‌، اقتصادي‌ و دينى‌ دوران‌ اكبرشاه‌ تيموري‌ (950 -1014ق‌/1543- 1605م‌) سخن‌ رفته‌ است‌. نويسنده‌ در بخشهاي‌ مختلف‌ اين‌ كتاب‌ دربارة اماكن‌ جغرافيايى‌ هند، مذاهب‌، آداب‌، عادتها و رسوم‌ ساكنان‌ هر ناحيه‌، تفريحات‌، بازيها، جشنها، غذاها، محصولات‌ و ويژگيهاي‌ ديگر نقاط مختلف‌ هند اطلاعات‌ گسترده‌اي‌ به‌ دست‌ داده‌ است‌، چنانكه‌ مى‌توان‌ اين‌ كتاب‌ را آيينة زندگى‌ سياسى‌، اجتماعى‌، فرهنگى‌، اقتصادي‌، دينى‌ و نظامى‌ دورة اكبرشاه‌ در هند به‌ شمار آورد.
آيين‌اكبري‌ برخلاف‌آنچه‌گروهى‌از دانشمندان‌ايرانى‌وپژوهشگران‌ اروپايى‌ پنداشته‌اند، جلد چهارم‌ اكبرنامه‌ - تأليف‌ ديگر همين‌ نويسنده‌ - نيست‌. اكبرنامه‌، تاريخ‌ دوران‌ اكبرشاه‌ و نياكان‌ اوست‌ كه‌ ابوالفضل‌ به‌ مدت‌ 28 سال‌ (از 982ق‌/1574م‌) آن‌ را در 3 جلد نوشته‌ و رويدادهاي‌ تاريخى‌ را تا يك‌ سال‌ پيش‌ از كشته‌ شدن‌ خود (1010ق‌/1601م‌) دنبال‌ كرده‌ است‌، در حالى‌ كه‌ نگارش‌ آيين‌ اكبري‌ در 1006ق‌/1597م‌ به‌ پايان‌ رسيده‌ است‌ و چنانكه‌ از نام‌ آن‌ بر مى‌آيد، ويژة مسائل‌ تاريخى‌ نيست‌، بلكه‌ شرح‌ و بيان‌ «آيينها» يا به‌ اصطلاح‌ امروز «نهاد»هاي‌ دولتى‌ و اجتماعى‌ مردم‌ هند در آن‌ روزگار است‌، و تنها برخى‌ رويدادهاي‌ تاريخى‌ در لابه‌لاي‌ مطالب‌ آن‌ گنجانده‌ شده‌ است‌. مأخذ عمدة نويسنده‌ در اين‌ كتاب‌ مشاهدات‌ شخصى‌ و گزارشهاي‌ موجود در سازمانهاي‌ اداري‌ اكبرشاه‌ بوده‌ است‌. اين‌ كتاب‌ در 3 جلد است‌ و محتويات‌ آن‌ در 5 دفتر جاي‌ گرفته‌ است‌. دفتر اول‌، «منزل‌ آبادي‌» خوانده‌ شده‌ است‌ و در آن‌ آيينهاي‌ مربوط به‌ صنايع‌ و حرفه‌ها و امور درباري‌ و ديوانى‌ و مباحثى‌ از قبيل‌ تعيين‌ نرخ‌ اجناس‌ گوناگون‌ در فصلهاي‌ مختلف‌ سال‌ و شرح‌ آداب‌ زندگانى‌ مردم‌ آن‌ روزگار در هند بيان‌ شده‌ است‌. دفتر دوم‌، عنوان‌ «سپاه‌ آبادي‌» دارد، ليكن‌ نويسنده‌ پس‌ از بحثهايى‌ دربارة تشكيلات‌ نظامى‌ و ذكر نامهاي‌ سركردگان‌ سپاه‌ و درجات‌ آنان‌، گفت‌وگو در اين‌ زمينه‌ را رها كرده‌ و بعد از ذكر فهرست‌ دانش‌ اندوزان‌ و دانشمندان‌ آن‌ روزگار هند به‌ شرح‌ احوال‌ سرايندگان‌ («قافيه‌ سنجان‌») زمان‌ اكبرشاه‌ از جمله‌ برادر خود، فيضى‌ دكنى‌، پرداخته‌ است‌. چون‌ نويسنده‌ اين‌ موضوعات‌ را به‌ اجمال‌ آورده‌، سر سيداحمد خان‌ دهلوي‌ به‌ هنگام‌ چاپ‌ اين‌ كتاب‌ در 1300ق‌/1882م‌، بخشى‌ تكميلى‌ دربارة شرح‌ احوال‌ شاعران‌ بر آن‌ افزوده‌ است‌. دفتر سوم‌، «ملك‌ آبادي‌» نام‌ دارد و دربارة تشكيلات‌ اداري‌ و كشوري‌ روزگار اكبرشاه‌ است‌. در اين‌ بخش‌، نخست‌ «تاريخ‌ الهى‌» كه‌ از مخترعات‌ اكبرشاه‌ بود، شرح‌ داده‌ شده‌ و سپس‌ دربارة تقويم‌ و مبدأ تاريخ‌ اقوام‌ مختلف‌ مطالبى‌ آمده‌ است‌. نويسنده‌ در اين‌ بخش‌ وظايف‌ مقامات‌ رسمى‌ را برشمرده‌ و در خاتمه‌ به‌ شرح‌ آيين‌ ملك‌ داري‌ و كشاورزي‌ و ميزان‌ گرفتن‌ ماليات‌ از هر يك‌ از محصولات‌ در فصلهاي‌ مختلف‌ سال‌ پرداخته‌ و ضمن‌ بر شمردن‌ شهرها و نواحى‌ مختلف‌ سرزمين‌ هند، شرح‌ كاملى‌ دربارة چگونگى‌ گرفتن‌ ماليات‌ در هر يك‌ از آن‌ نواحى‌ همراه‌ با جداول‌ و ارقام‌ آورده‌ است‌. در ادامة دفتر سوم‌ - كه‌ مفصل‌ترين‌ دفتر كتاب‌ است‌ - شرحى‌ سودمند در وصف‌ ايالتهاي‌ هند و كيفيات‌ اقليمى‌ آنها آمده‌ و در ضمن‌ آن‌ تاريخچة مختصري‌ دربارة هر يك‌ از ايالتها به‌ دست‌ داده‌ شده‌ است‌. دفتر چهارم‌ عنوان‌ خاصى‌ ندارد و ويژة اوضاع‌ جغرافيايى‌ و اجتماعى‌ هند است‌. مطالبى‌ دربارة جغرافيا، اقليم‌ شناسى‌، آداب‌ و رسوم‌ هندوان‌ و مسلمانان‌، فرهنگ‌ و زبانهاي‌ اين‌ سرزمين‌ وسيع‌ و بسياري‌ از اطلاعات‌ ديگر، محتويات‌ اين‌ دفتر را تشكيل‌ مى‌دهد. بخشى‌ از اين‌ دفتر به‌ گزارش‌ مختصري‌ از احوال‌ عارفان‌ مسلمان‌ هند و سلسله‌ها و طريقتهاي‌ تصوف‌ اختصاص‌ يافته‌ است‌. اين‌ دفتر با فصلى‌ دربارة اشخاص‌ معروفى‌ كه‌ به‌ هند آمده‌ يا بدان‌ جا لشكر كشيده‌اند، پايان‌ مى‌پذيرد. در دفتر پنجم‌، كه‌ نسبت‌ به‌ ساير دفترها بسيار مختصرتر است‌، نخست‌ سخنانى‌ از گفته‌هاي‌ اكبرشاه‌ نقل‌ شده‌ و سپس‌ نويسنده‌ با بيانى‌ دلپذير به‌ گزارش‌ زندگى‌ خود و خانواده‌اش‌ پرداخته‌ است‌. دفتر اول‌ و دوم‌ و نيمى‌ از دفتر سوم‌ در جلد اول‌ كتاب‌ جاي‌ گرفته‌، جلد دوم‌ كتاب‌ فقط شامل‌ نيم‌ ديگر دفتر سوم‌ است‌ و دفترهاي‌ چهارم‌ و پنجم‌، مجلد سوم‌ كتاب‌ را تشكيل‌ مى‌دهد.
آيين‌اكبري‌ از نظر موضوع‌و شيوةنگارش‌يكى‌از كتابهاي‌پرارزش‌ زبان‌ فارسى‌ است‌، و از منابع‌ مهم‌ مطالعات‌ و تحقيقات‌ تاريخى‌ و جامعه‌ شناسى‌ملت‌هند و برخى‌از اقوام‌ديگر درسدة10ق‌/16م‌به‌شمارمى‌رود. با مطالعة اين‌ كتاب‌ مى‌توان‌ سيماي‌ كلى‌ جامعة هند در آن‌ روزگار و در طى‌ دوران‌ حكومت‌ بابريان‌ را در ذهن‌ تصوير كرد. شايد به‌ سبب‌ همين‌ ويژگى‌ بوده‌ است‌ كه‌ انگليسيها در دوران‌ استيلاي‌ خود بر شبه‌ قارة هند از اين‌ كتاب‌ به‌ عنوان‌ راهنما استفاده‌ مى‌كرده‌اند (آفتاب‌، 180).
نثر آيين‌ اكبري‌ اصيل‌ و استادانه‌ است‌ و در آن‌ سعى‌ شده‌ است‌ كه‌ به‌ جاي‌ بسياري‌ از لغات‌ عربى‌، واژه‌هاي‌ پارسى‌ سره‌ به‌ كار رود. از اين‌ لحاظ شايد بتوان‌ شيوة نگارش‌ اين‌ كتاب‌ را سرمشق‌ و نمونة اولية سبكى‌ دانست‌ كه‌ در دوره‌هاي‌ بعد در ايران‌ و هند به‌ عنوان‌ سره‌نگاري‌ پيدا شد. چون‌ تقليد از شيوه‌ و اسلوب‌ اين‌ كتاب‌ مستلزم‌ اطلاعات‌ وسيع‌ و ذوق‌ خاص‌ بوده‌ است‌، نويسندگان‌ بعد از او در هند نتوانستند چنانكه‌ شايسته‌ است‌، از آن‌ پيروي‌ كنند. آيين‌ اكبري‌ چند بار در هند به‌ چاپ‌ رسيده‌ است‌: نخستين‌ بار جلد اول‌ و سوم‌ آن‌ در 1271ق‌/1855م‌ در دهلى‌ (جلد دوم‌ به‌ سبب‌ بروز انقلاب‌، در چاپخانه‌ از ميان‌ رفت‌)؛ سپس‌ در 1286ق‌/1869م‌ و 1299ق‌/1882م‌ و 1310ق‌/1893م‌ در لكهنو؛ در 1284-1294ق‌/1867-1877م‌ به‌ كوشش‌ بلوخمان‌1 در كلكته‌؛ در 1300ق‌/ 1883م‌ در كانپور و ترجمة خلاصه‌اي‌ از اين‌ كتاب‌ در 1783-1786م‌ به‌ كوشش‌ فرانسيس‌ گلادوين‌2 در كلكته‌ انتشار يافت‌. اين‌ ترجمه‌ يك‌ بار در 1800م‌ در لندن‌ و بار ديگر در 1898م‌ در كلكته‌ تجديد طبع‌ شد.
جلد اول‌ آيين‌ اكبري‌ همراه‌ با حواشى‌ سودمند توسط بلوخمان‌ به‌ انگليسى‌ ترجمه‌ و در 1290ق‌/1873م‌ در كلكته‌ در سازمان‌ «سلسلة هنديه‌3» به‌ چاپ‌ رسيد. جلد دوم‌ و سوم‌ آن‌ را نيز جارت‌4 ترجمه‌ كرده‌ است‌ و در همان‌ سازمان‌ در 1309-1312ق‌/1892-1894م‌ طبع‌ و منتشر شد. از اين‌ كتاب‌ نسخه‌هاي‌ خطى‌ فراوانى‌ در كتابخانه‌هاي‌ ايران‌، هند و ساير كشورهاي‌ جهان‌ برجاي‌ مانده‌ كه‌ مهم‌ترين‌ آنها در كتابخانه‌هاي‌ آستان‌ قدس‌ رضوي‌، ملى‌، حميدية بهوپال‌، سالار جنگ‌ حيدرآباد، موزة بريتانيا، موزة ملى‌ پاكستان‌ در كراچى‌، گنج‌ بخش‌ پاكستان‌، بانكى‌ پور و دارالكتب‌ قاهره‌ محفوظ است‌.
مآخذ: آستان‌ قدس‌، فهرست‌، 7/10، 9/8 - 9؛ آفتاب‌، اصغر، تاريخ‌ نويسى‌ فارسى‌ در هند و پاكستان‌، لاهور، 1364ش‌، ص‌ 171-187؛ اته‌، هرمان‌، تاريخ‌ ادبيات‌ فارسى‌، ترجمة صادق‌ رضازاده‌ شفق‌، تهران‌، 1356ش‌، ص‌ 6؛ بهار، محمدتقى‌، سبك‌ شناسى‌، تهران‌، 1349ش‌، 3/289- 295؛ حميديه‌، خطى‌، ص‌ 74، 75؛ سالار، خطى‌، 1/291-294؛ ملى‌، خطى‌، ص‌ 1/116؛ گلچين‌ معانى‌، احمد، تاريخ‌ تذكره‌هاي‌ فارسى‌، تهران‌، 1349ش‌، 2/436- 438؛ گنج‌ بخش‌، خطى‌، 4/2021-2023؛ مشكوة، خطى‌، 2/517 - 520؛ منزوي‌، خطى‌، 6/4570- 4571؛ پاكستان‌، خطى‌، ص‌ 701-702؛ نفيسى‌، سعيد، تاريخ‌ نظم‌ و نثر در ايران‌ و در زبان‌ فارسى‌، تهران‌، 1344ش‌، 1/365، 2/669؛ نيز:
Story, C. A., Persian Literature, I/510-550.
آيين‌ِ اَكْبَري‌، كتابى‌ در دانشهاي‌ گوناگون‌ اجتماعى‌، ادبى‌، تاريخى‌، اقتصادي‌ و جغرافيايى‌ به‌ زبان‌ فارسى‌، نوشتة شيخ‌ ابوالفضل‌ علامى‌ (958 -1011ق‌/1551-1602م‌) (ه م‌)، فرزند شيخ‌ مبارك‌ ناگوري‌ (911 -1001ق‌/1505-1593م‌) و برادر فيضى‌ دكنى‌ (954 -1004ق‌) شاعر فارسى‌ گوي‌ هند.
اين‌ كتاب‌، گونه‌اي‌ دائرةالمعارف‌ در دانشها، باورها و سنتهاي‌ ساكنان‌ شبه‌ قارة هند از مسلمان‌ و هندوست‌ كه‌ به‌ شيوه‌اي‌ خاص‌ و گيرا نوشته‌ شده‌ و در آن‌ به‌ تفصيل‌ دربارة تشكيلات‌ اداري‌، نظامى‌، اقتصادي‌ و دينى‌ دوران‌ اكبرشاه‌ تيموري‌ (950 -1014ق‌/1543- 1605م‌) سخن‌ رفته‌ است‌. نويسنده‌ در بخشهاي‌ مختلف‌ اين‌ كتاب‌ دربارة اماكن‌ جغرافيايى‌ هند، مذاهب‌، آداب‌، عادتها و رسوم‌ ساكنان‌ هر ناحيه‌، تفريحات‌، بازيها، جشنها، غذاها، محصولات‌ و ويژگيهاي‌ ديگر نقاط مختلف‌ هند اطلاعات‌ گسترده‌اي‌ به‌ دست‌ داده‌ است‌، چنانكه‌ مى‌توان‌ اين‌ كتاب‌ را آيينة زندگى‌ سياسى‌، اجتماعى‌، فرهنگى‌، اقتصادي‌، دينى‌ و نظامى‌ دورة اكبرشاه‌ در هند به‌ شمار آورد.
آيين‌اكبري‌ برخلاف‌آنچه‌گروهى‌از دانشمندان‌ايرانى‌وپژوهشگران‌ اروپايى‌ پنداشته‌اند، جلد چهارم‌ اكبرنامه‌ - تأليف‌ ديگر همين‌ نويسنده‌ - نيست‌. اكبرنامه‌، تاريخ‌ دوران‌ اكبرشاه‌ و نياكان‌ اوست‌ كه‌ ابوالفضل‌ به‌ مدت‌ 28 سال‌ (از 982ق‌/1574م‌) آن‌ را در 3 جلد نوشته‌ و رويدادهاي‌ تاريخى‌ را تا يك‌ سال‌ پيش‌ از كشته‌ شدن‌ خود (1010ق‌/1601م‌) دنبال‌ كرده‌ است‌، در حالى‌ كه‌ نگارش‌ آيين‌ اكبري‌ در 1006ق‌/1597م‌ به‌ پايان‌ رسيده‌ است‌ و چنانكه‌ از نام‌ آن‌ بر مى‌آيد، ويژة مسائل‌ تاريخى‌ نيست‌، بلكه‌ شرح‌ و بيان‌ «آيينها» يا به‌ اصطلاح‌ امروز «نهاد»هاي‌ دولتى‌ و اجتماعى‌ مردم‌ هند در آن‌ روزگار است‌، و تنها برخى‌ رويدادهاي‌ تاريخى‌ در لابه‌لاي‌ مطالب‌ آن‌ گنجانده‌ شده‌ است‌. مأخذ عمدة نويسنده‌ در اين‌ كتاب‌ مشاهدات‌ شخصى‌ و گزارشهاي‌ موجود در سازمانهاي‌ اداري‌ اكبرشاه‌ بوده‌ است‌. اين‌ كتاب‌ در 3 جلد است‌ و محتويات‌ آن‌ در 5 دفتر جاي‌ گرفته‌ است‌. دفتر اول‌، «منزل‌ آبادي‌» خوانده‌ شده‌ است‌ و در آن‌ آيينهاي‌ مربوط به‌ صنايع‌ و حرفه‌ها و امور درباري‌ و ديوانى‌ و مباحثى‌ از قبيل‌ تعيين‌ نرخ‌ اجناس‌ گوناگون‌ در فصلهاي‌ مختلف‌ سال‌ و شرح‌ آداب‌ زندگانى‌ مردم‌ آن‌ روزگار در هند بيان‌ شده‌ است‌. دفتر دوم‌، عنوان‌ «سپاه‌ آبادي‌» دارد، ليكن‌ نويسنده‌ پس‌ از بحثهايى‌ دربارة تشكيلات‌ نظامى‌ و ذكر نامهاي‌ سركردگان‌ سپاه‌ و درجات‌ آنان‌، گفت‌وگو در اين‌ زمينه‌ را رها كرده‌ و بعد از ذكر فهرست‌ دانش‌ اندوزان‌ و دانشمندان‌ آن‌ روزگار هند به‌ شرح‌ احوال‌ سرايندگان‌ («قافيه‌ سنجان‌») زمان‌ اكبرشاه‌ از جمله‌ برادر خود، فيضى‌ دكنى‌، پرداخته‌ است‌. چون‌ نويسنده‌ اين‌ موضوعات‌ را به‌ اجمال‌ آورده‌، سر سيداحمد خان‌ دهلوي‌ به‌ هنگام‌ چاپ‌ اين‌ كتاب‌ در 1300ق‌/1882م‌، بخشى‌ تكميلى‌ دربارة شرح‌ احوال‌ شاعران‌ بر آن‌ افزوده‌ است‌. دفتر سوم‌، «ملك‌ آبادي‌» نام‌ دارد و دربارة تشكيلات‌ اداري‌ و كشوري‌ روزگار اكبرشاه‌ است‌. در اين‌ بخش‌، نخست‌ «تاريخ‌ الهى‌» كه‌ از مخترعات‌ اكبرشاه‌ بود، شرح‌ داده‌ شده‌ و سپس‌ دربارة تقويم‌ و مبدأ تاريخ‌ اقوام‌ مختلف‌ مطالبى‌ آمده‌ است‌. نويسنده‌ در اين‌ بخش‌ وظايف‌ مقامات‌ رسمى‌ را برشمرده‌ و در خاتمه‌ به‌ شرح‌ آيين‌ ملك‌ داري‌ و كشاورزي‌ و ميزان‌ گرفتن‌ ماليات‌ از هر يك‌ از محصولات‌ در فصلهاي‌ مختلف‌ سال‌ پرداخته‌ و ضمن‌ بر شمردن‌ شهرها و نواحى‌ مختلف‌ سرزمين‌ هند، شرح‌ كاملى‌ دربارة چگونگى‌ گرفتن‌ ماليات‌ در هر يك‌ از آن‌ نواحى‌ همراه‌ با جداول‌ و ارقام‌ آورده‌ است‌. در ادامة دفتر سوم‌ - كه‌ مفصل‌ترين‌ دفتر كتاب‌ است‌ - شرحى‌ سودمند در وصف‌ ايالتهاي‌ هند و كيفيات‌ اقليمى‌ آنها آمده‌ و در ضمن‌ آن‌ تاريخچة مختصري‌ دربارة هر يك‌ از ايالتها به‌ دست‌ داده‌ شده‌ است‌. دفتر چهارم‌ عنوان‌ خاصى‌ ندارد و ويژة اوضاع‌ جغرافيايى‌ و اجتماعى‌ هند است‌. مطالبى‌ دربارة جغرافيا، اقليم‌ شناسى‌، آداب‌ و رسوم‌ هندوان‌ و مسلمانان‌، فرهنگ‌ و زبانهاي‌ اين‌ سرزمين‌ وسيع‌ و بسياري‌ از اطلاعات‌ ديگر، محتويات‌ اين‌ دفتر را تشكيل‌ مى‌دهد. بخشى‌ از اين‌ دفتر به‌ گزارش‌ مختصري‌ از احوال‌ عارفان‌ مسلمان‌ هند و سلسله‌ها و طريقتهاي‌ تصوف‌ اختصاص‌ يافته‌ است‌. اين‌ دفتر با فصلى‌ دربارة اشخاص‌ معروفى‌ كه‌ به‌ هند آمده‌ يا بدان‌ جا لشكر كشيده‌اند، پايان‌ مى‌پذيرد. در دفتر پنجم‌، كه‌ نسبت‌ به‌ ساير دفترها بسيار مختصرتر است‌، نخست‌ سخنانى‌ از گفته‌هاي‌ اكبرشاه‌ نقل‌ شده‌ و سپس‌ نويسنده‌ با بيانى‌ دلپذير به‌ گزارش‌ زندگى‌ خود و خانواده‌اش‌ پرداخته‌ است‌. دفتر اول‌ و دوم‌ و نيمى‌ از دفتر سوم‌ در جلد اول‌ كتاب‌ جاي‌ گرفته‌، جلد دوم‌ كتاب‌ فقط شامل‌ نيم‌ ديگر دفتر سوم‌ است‌ و دفترهاي‌ چهارم‌ و پنجم‌، مجلد سوم‌ كتاب‌ را تشكيل‌ مى‌دهد.
آيين‌اكبري‌ از نظر موضوع‌و شيوةنگارش‌يكى‌از كتابهاي‌پرارزش‌ زبان‌ فارسى‌ است‌، و از منابع‌ مهم‌ مطالعات‌ و تحقيقات‌ تاريخى‌ و جامعه‌ شناسى‌ملت‌هند و برخى‌از اقوام‌ديگر درسدة10ق‌/16م‌به‌شمارمى‌رود. با مطالعة اين‌ كتاب‌ مى‌توان‌ سيماي‌ كلى‌ جامعة هند در آن‌ روزگار و در طى‌ دوران‌ حكومت‌ بابريان‌ را در ذهن‌ تصوير كرد. شايد به‌ سبب‌ همين‌ ويژگى‌ بوده‌ است‌ كه‌ انگليسيها در دوران‌ استيلاي‌ خود بر شبه‌ قارة هند از اين‌ كتاب‌ به‌ عنوان‌ راهنما استفاده‌ مى‌كرده‌اند (آفتاب‌، 180).
نثر آيين‌ اكبري‌ اصيل‌ و استادانه‌ است‌ و در آن‌ سعى‌ شده‌ است‌ كه‌ به‌ جاي‌ بسياري‌ از لغات‌ عربى‌، واژه‌هاي‌ پارسى‌ سره‌ به‌ كار رود. از اين‌ لحاظ شايد بتوان‌ شيوة نگارش‌ اين‌ كتاب‌ را سرمشق‌ و نمونة اولية سبكى‌ دانست‌ كه‌ در دوره‌هاي‌ بعد در ايران‌ و هند به‌ عنوان‌ سره‌نگاري‌ پيدا شد. چون‌ تقليد از شيوه‌ و اسلوب‌ اين‌ كتاب‌ مستلزم‌ اطلاعات‌ وسيع‌ و ذوق‌ خاص‌ بوده‌ است‌، نويسندگان‌ بعد از او در هند نتوانستند چنانكه‌ شايسته‌ است‌، از آن‌ پيروي‌ كنند. آيين‌ اكبري‌ چند بار در هند به‌ چاپ‌ رسيده‌ است‌: نخستين‌ بار جلد اول‌ و سوم‌ آن‌ در 1271ق‌/1855م‌ در دهلى‌ (جلد دوم‌ به‌ سبب‌ بروز انقلاب‌، در چاپخانه‌ از ميان‌ رفت‌)؛ سپس‌ در 1286ق‌/1869م‌ و 1299ق‌/1882م‌ و 1310ق‌/1893م‌ در لكهنو؛ در 1284-1294ق‌/1867-1877م‌ به‌ كوشش‌ بلوخمان‌1 در كلكته‌؛ در 1300ق‌/ 1883م‌ در كانپور و ترجمة خلاصه‌اي‌ از اين‌ كتاب‌ در 1783-1786م‌ به‌ كوشش‌ فرانسيس‌ گلادوين‌2 در كلكته‌ انتشار يافت‌. اين‌ ترجمه‌ يك‌ بار در 1800م‌ در لندن‌ و بار ديگر در 1898م‌ در كلكته‌ تجديد طبع‌ شد.
جلد اول‌ آيين‌ اكبري‌ همراه‌ با حواشى‌ سودمند توسط بلوخمان‌ به‌ انگليسى‌ ترجمه‌ و در 1290ق‌/1873م‌ در كلكته‌ در سازمان‌ «سلسلة هنديه‌3» به‌ چاپ‌ رسيد. جلد دوم‌ و سوم‌ آن‌ را نيز جارت‌4 ترجمه‌ كرده‌ است‌ و در همان‌ سازمان‌ در 1309-1312ق‌/1892-1894م‌ طبع‌ و منتشر شد. از اين‌ كتاب‌ نسخه‌هاي‌ خطى‌ فراوانى‌ در كتابخانه‌هاي‌ ايران‌، هند و ساير كشورهاي‌ جهان‌ برجاي‌ مانده‌ كه‌ مهم‌ترين‌ آنها در كتابخانه‌هاي‌ آستان‌ قدس‌ رضوي‌، ملى‌، حميدية بهوپال‌، سالار جنگ‌ حيدرآباد، موزة بريتانيا، موزة ملى‌ پاكستان‌ در كراچى‌، گنج‌ بخش‌ پاكستان‌، بانكى‌ پور و دارالكتب‌ قاهره‌ محفوظ است‌.
مآخذ: آستان‌ قدس‌، فهرست‌، 7/10، 9/8 - 9؛ آفتاب‌، اصغر، تاريخ‌ نويسى‌ فارسى‌ در هند و پاكستان‌، لاهور، 1364ش‌، ص‌ 171-187؛ اته‌، هرمان‌، تاريخ‌ ادبيات‌ فارسى‌، ترجمة صادق‌ رضازاده‌ شفق‌، تهران‌، 1356ش‌، ص‌ 6؛ بهار، محمدتقى‌، سبك‌ شناسى‌، تهران‌، 1349ش‌، 3/289- 295؛ حميديه‌، خطى‌، ص‌ 74، 75؛ سالار، خطى‌، 1/291-294؛ ملى‌، خطى‌، ص‌ 1/116؛ گلچين‌ معانى‌، احمد، تاريخ‌ تذكره‌هاي‌ فارسى‌، تهران‌، 1349ش‌، 2/436- 438؛ گنج‌ بخش‌، خطى‌، 4/2021-2023؛ مشكوة، خطى‌، 2/517 - 520؛ منزوي‌، خطى‌، 6/4570- 4571؛ پاكستان‌، خطى‌، ص‌ 701-702؛ نفيسى‌، سعيد، تاريخ‌ نظم‌ و نثر در ايران‌ و در زبان‌ فارسى‌، تهران‌، 1344ش‌، 1/365، 2/669؛ نيز:
Story, C. A., Persian Literature, I/510-550.